فیلم «Happy Gilmore» از آن دسته کمدیهایی است که با گذر زمان همچنان محبوب باقی ماندهاند. هرچند در زمان اکران خود در گیشه موفقیت بزرگی کسب نکرد، اما در بازار خانگی با استقبال خوبی مواجه شد، بهویژه وقتی ستاره آن، آدام سندلر، با آثار موفقی چون «The Wedding Singer» و «Big Daddy» بیشتر درخشید.
این فیلم کمدی ورزشی ساده و قابلفهمی بود که زمینهای عالی برای نمایش طنز خاص سندلر فراهم میکرد؛ ترکیبی از جذابیت و عصبانیت خندهدار که دنیای سنتی گلف را به چالش میکشید. با الهام از آثاری همچون «Caddyshack» و «Animal House»، این فیلم نمونهای موفق از فرمول کمدی “آدمهای عامی در برابر اشراف” بود.
اما در مورد «Happy Gilmore 2»، جدیدترین همکاری کمدی نتفلیکس با آدام سندلر و یکی از ستارگان سابق SNL، بهتر است به توصیه دشمن دیرینهاش، شوتر مکگوین (کریستوفر مکدونالد) گوش دهید و «صبحانهتان را با زباله میل کنید».
این فیلم که به کارگردانی کایل نواچک (سازنده و تهیهکننده اجرایی «Workaholics») ساخته شده — و پیشتر نیز «Murder Mystery» را برای نتفلیکس با سندلر کار کرده بود — یک افتضاح تمامعیار است. هرآنچه در نسخه اصلی موفق بود، اینبار در قالبی رنگارنگ، شلوغ، پر از ارجاعات بیمنطق و داستانی کاملاً پرت و پلا بازسازی شده است؛ گویی این نسخه در یکی از جهانهای موازی دنیای سینمایی مارول رخ میدهد.
یک لغزش نابخشودنی از همان ابتدا
فیلم با یک شوک آغاز میشود که تماشاگر را در همان دقایق اول جا میزند و هرگز موفق به بازیابی خود نمیشود. هشدار: در ادامه، اسپویلی مهم را بازگو خواهیم کرد که موتور اصلی داستان را شکل میدهد.
در همان آغاز، ورجینیا ونت (با بازی جولی بومن) — همسر هپی — کشته میشود. فیلم با نمایش زندگی ایدهآل هپی و ورجینیا پس از وقایع قسمت اول آغاز میشود؛ آنها چهار پسر پرجنبوجوش و یک دختر آرام دارند. اما ناگهان، در جریان یک مسابقه گلف، هپی ضربهای میزند که ناخواسته همسرش را به قتل میرساند.
در نگاه اول ممکن است این لحظه یادآور مرگ پدر هپی توسط یک پک هاکی در قسمت اول باشد، اما اینجا طنز سیاه به شدت تلخ و غمانگیز شده و مخاطب تا پایان فیلم نتوانسته با این شوک کنار بیاید. هر بار که ورجینیا در رویا یا خیالات هپی ظاهر میشود، فقط غم و اندوه آن لحظه مجدداً زنده میشود.
لیگ مَکسی، تهدیدی احمقانه برای گلف سنتی
موتور اصلی داستان بازگشت هپی به زمین گلف، سازمانی جدید به نام Maxi League است. این لیگ قصد دارد گلف سنتی را با عناصر عجیبوغریب و موانعی شبیه مینیگلف — مثل آتش، برف و بیقانونی مطلق — جایگزین کند.
بنی سفدی (کارگردان «Uncut Gems» و بازیگر «Oppenheimer») در نقش فرانک ماناتی، نقش منفی و خودشیفتهای را ایفا میکند که سعی دارد هپی را برای تبلیغات به لیگ مکسی بکشاند. اما هپی که افسرده و دائمالخمر است — با فلاسکهایی به شکل خیار، فلفلسای و کنترل تلویزیون — به این راحتیها جذب نمیشود.
علاوهبراین، او پس از مرگ ورجینیا تمام داراییاش را از دست داده و اکنون با دخترش وینا (با بازی دختر واقعی سندلر، سانی سندلر) در خانهای محقر زندگی میکند. وینا هم موفق شده پذیرش مدرسه بالهای در پاریس را بگیرد که شهریه سالانه آن ۷۰ هزار دلار است.
همین موضوع باعث میشود هپی دوباره به گلف بازگردد و پیشنهاد دهد تا تور سنتی گلف با بازیکنان لیگ مکسی مسابقه دهند تا آینده این ورزش مشخص شود — اگرچه منطق این طرح چندان روشن نیست.
بیش از حد شلوغ، بدون خنده واقعی
فیلم قرار است کمدی باشد، اما ظاهراً سازندگان فراموش کردهاند چرا نسخه اول موفق بود. «Happy Gilmore» گلف را بهصورتی واقعی و قابلدرک به چالش میکشید، اما در دنباله، همه چیز به جنون و اغراق کشیده شده و عملاً از فضای کمدی ورزشی فاصله گرفته است.
حتی نبرد کلاسیک هپی و شوتر مکگوین تنها به یک صحنه در قبرستان خلاصه میشود، بعد از آن این دو باهم متحد میشوند تا جلوی لیگ مکسی را بگیرند — اتفاقی که انرژی فیلم را از بین میبرد.
اگر علاقهمند به گلف حرفهای هستید، فیلم پر از حضور بیمورد گلفبازان واقعی است که بازیگری بلد نیستند و شوخیهایشان بیمزه و سرد است. یکی از شخصیتهای قسمت اول نیز به جای بازیگر اصلی، توسط یک گلفباز حرفهای بازی شده است.
شخصیتهایی چون چاپز (با بازی کارل ودرز)، آقای لارسن با میخ در سر، و آن مرد فریادزن معروف همگی با نسخههای جدید یا جایگزین بازمیگردند. حتی امینم در نقش پسر آن مرد فریادزن ظاهر میشود!
بازگشتهای بیفایده و شوخیهای بیمنطق
بزرگترین مشکل «Happy Gilmore 2» شاید این باشد که تمام تلاشش صرف بازسازی شوخیهای قسمت اول شده است. نه تنها هر شوخی خاطرهانگیز تکرار میشود، بلکه برای اطمینان از اینکه بیننده متوجه شده، با فلشبک کوتاه صحنه قبلی را نیز نشان میدهند. گویی بیننده را ناتوان از یادآوری یا بیشازحد سادهلوح فرض کردهاند.
شوخیهای جدید نیز یا بیش از حد احمقانهاند یا بیمنطق. مثلاً شوخی تکرارشوندهای با بوی دهان فرانک ماناتی وجود دارد که در نهایت با شوخیای به سبک «تشخیص باد معده» در سیستم امنیتی اوج میگیرد.
این ترکیب ناپخته از شوخیهای بد، بازگشتهای بیهدف و روایت پر از نقص، دنبالهای بیارزش ساخته که نه خندهدار است و نه احساسی. رابطه هپی با فرزندانش نیز به اندازه کافی عمیق نیست تا جای خالی احساسی فیلم را پر کند. اگر هم گهگاه لبخندی به لب میآید، تنها به لطف یک دیالوگ هوشمندانه یا حضور غیرمنتظرهای است.
«Happy Gilmore 2» نمونهای ضعیف از سوءاستفاده از نوستالژی است و دیدنش شاید به اندازه کولونوسکوپی با یک شنکش دردناک باشد.
فیلم هماکنون از طریق نتفلیکس در دسترس است.