
خرید برادران وارنر توسط نتفلیکس خبر بدی برای دوستداران سینماست — اما گزینه پارامونت میتوانست بدتر باشد
در ماههای گذشته، علاقهمندان سینما از احتمال فروش Warner Bros. Discovery به Paramount Skydance نگران بودند؛ اقدامی که میتوانست یک انحصار رسانهای بیسابقه ایجاد کند و به موج گستردهای از اخراجها منجر شود. امروز همان افراد از فروش واقعی این شرکت به نتفلیکس ناراحتاند؛ معاملهای که پیامدهای مشابهی دارد و شاید حتی نمایش سینمایی فیلمها را برای همیشه تغییر دهد.
این وضعیت دردناک و ناامیدکننده است، اما از نظر خلاقانه، نتیجهٔ نهایی اندکی بهتر از گزینه پارامونت اسکایدنس بهنظر میرسد.
«پروژه نجیب»؛ نامی برای توجیه یک فاجعه
نتفلیکس این خرید را «Project Noble» نامگذاری کرده؛ عنوانی که تنها یادآور این است که مدیر عاملان شرکتها چقدر خودبزرگبین هستند و میکوشند تصمیمهای تجاری خود را هوشمندانه جلوه دهند.
هیچ چیز نجیبی در اخراجهایی که در راه است وجود ندارد، همانطور که عملکرد ضعیف مدیرعامل WBD، دیوید زاسلاو، در سالهای اخیر، اجازه داد یکی از ارزشمندترین استودیوهای تاریخ در نهایت به یک پلتفرم استریمی واگذار شود؛ پلتفرمی که مدتهاست به نابودی صنعت نمایش سینمایی متهم است.
این در حالی است که برادران وارنر با وجود شروع دشوار در سال ۲۰۲۵، با موفقیتهایی مانند «A Minecraft Movie»، «Sinners»، «Final Destination: Bloodlines»، «Superman» و «Weapons»، بار دیگر نشان داد چرا تجربه تماشای فیلم در سالن سینما ارزشمند است.
با اینکه معامله هنوز تأییدیههای نهایی را دریافت نکرده، و حتی گزارشهایی از احتمال تلاش پارامونت برای تصاحب خصمانه وجود دارد، گفته میشود نتفلیکس قصد دارد پنجره زمانی اکران سینمایی را به حدود دو هفته کاهش دهد؛ اقدامی که بهشدت انگیزه رفتن به سینما را کاهش خواهد داد.
وضعیت وخیم است. با این حال، گزینه پارامونت چگونه میتوانست بدتر باشد؟
اگر پارامونت اسکایدنس خرید را انجام میداد، ممکن بود ترامپ عملاً کنترل استودیو را بهدست بگیرد
دیوید الیسون، مدیرعامل Paramount Skydance و پسر میلیاردر بنیانگذار Oracle، رابطه نزدیکی با جریانهای سیاسی محافظهکار دارد.
این موضوع مشکلساز نبود تا زمانی که دونالد ترامپ بهطور مستقیم ساخت Rush Hour 4 را برای دوست کارگردانش، برت رتنر، تأیید کرد. رتنر پس از اتهامات متعدد آزار جنسی در سال ۲۰۱۷ عملاً از صنعت حذف شده بود، اما رابطهاش با خانواده ترامپ باعث شد دوباره مسیر همکاریهایی مانند مستند «Melania» در آمازون برایش باز شود.
زمانبندی اعلام «Rush Hour 4»، درست یک روز پس از درخواست ترامپ، برای بسیاری نشانهای از نفوذ مستقیم رئیسجمهور آمریکا بر تصمیمهای پارامونت اسکایدنس بود. خطر این نفوذ بر برادران وارنر میتوانست دهها برابر بیشتر باشد. ترامپ میتوانست دستور برکناری مدیران تولید و حتی اعمال سلیقه شخصی در پروژهها را بدهد؛ از ساخت دنبالههایی عجیب گرفته تا توقیف فیلمهایی که با دیدگاه سیاسیاش سازگار نیستند.
اما این تنها نگرانی نبود.
وابستگی احتمالی پارامونت به سرمایهگذاری عربستان؛ تهدیدی اخلاقی و خلاقانه
یکی از خطرناکترین جنبههای پیشنهاد پارامونت، استفاده از سرمایه عربستان سعودی برای تأمین بخش نقدی معامله بود. این موضوع در سطح اخلاقی و فرهنگی فاجعهبار تلقی میشود.
اگر عربستان سهم بزرگی در یک استودیو بزرگ هالیوودی داشت، میتوانست:
-
مانع تولید فیلمهایی مرتبط با LGBTQ+ شود
-
موضوعات سیاسی و اجتماعی خاص را سانسور کند
-
هنرمندان را مجبور به رعایت محدودیتهای فرهنگی خود کند
حتی با وجود اینکه دختر دیوید الیسون، مگان الیسون، همجنسگراست، انتظار نمیرود این موضوع در برابر فشارهای مالی و سیاسی تأثیر چندانی داشته باشد.
بهطور خلاصه: هالیوود نباید اجازه دهد عربستان سهامدار یک استودیو بزرگ شود.
نتیجه: نتفلیکس بهتر نیست — فقط کمی کمتر بد است
اینکه ناچاریم بین چنین گزینههایی مقایسه انجام دهیم، خود نشاندهنده شرایط عجیب و بحرانی امروز صنعت سرگرمی است. البته نتفلیکس نیز نگرانیهایی جدی دارد؛ از جمله گزارشهایی که میگوید این شرکت قصد دارد کتابخانه برادران وارنر را برای توسعه سیستمهای هوش مصنوعی استفاده کند، ایدهای نگرانکننده برای هنرمندان.
اما با وجود همه این مشکلات، به نظر میرسد نتفلیکس حداقل از منظر استقلال هنری و فاصله از نفوذ سیاسی و مالی خطرناک، گزینه کمی کمضررتر از پارامونت اسکایدنس بوده است.
در نهایت، صنعت سینما در بدترین وضعیت تاریخی خود قرار دارد و این وضعیت اجتنابپذیر بود.





