اخبار فیلم و سریال

یکی از شاهکارهای نائومی واتس در میان برترین فیلم‌های قرن ۲۱ رأی آورد

در ژانویه ۲۰۲۵، دنیای سینما یکی از خاص‌ترین و بی‌همتاترین صداهای خود را از دست داد: دیوید لینچ در ۷۸ سالگی درگذشت. پس از این اتفاق، موجی از عشق و قدردانی به‌سوی این کارگردان مستقل و ناهنجارشکن روانه شد؛ موجی که فراتر از فضای معمول سینمادوستان بود. در شبکه‌های اجتماعی حتی از دوستانی می‌دیدم که هیچ‌وقت سابقه‌ نوشتن درباره فیلم نداشتند، اما با شور و اندوه از لینچ می‌گفتند.

فیلم‌های لینچ اغلب با حال و هوای کابوس‌وار، پیچیده و تکان‌دهنده شناخته می‌شدند، اما در مقام هنرمند و انسان، او به‌طرز عمیقی با مردم ارتباط برقرار می‌کرد.

شاید چون هیچ‌وقت از خودش دروغ نگفت و همیشه اصالت و روحیه‌ای متفاوت و بخشنده داشت؛ در دورانی که دنیای سلبریتی‌ها پر شده از شخصیت‌های تصنعی و بی‌هویت. شاید هم به این دلیل بود که نگاهی بی‌پرده به تاریکی پنهان زیر نقاب رؤیای آمریکایی داشت. به هر حال، عشق به لینچ واقعی بود — و یکی از درخشان‌ترین ادای احترام‌ها از سوی نائومی واتس منتشر شد؛ بازیگری که در فیلمی که بسیاری آن را شاهکار لینچ می‌دانند، یعنی «جاده مالهالند» (Mulholland Drive)، با او همکاری کرد.


از خرده‌پروژه تلویزیونی تا شاهکار سینمایی

Naomi Watts masterpiece among the best films of the 21st century 2

این نئو-نوآر اغواگر ابتدا قرار بود یک قسمت آزمایشی ۹۰ دقیقه‌ای برای سریالی از شبکه ABC باشد. اما شبکه، پروژه را به خاطر ریتم کند، داستان پیچیده، و همچنین نگرانی‌هایی در مورد «سن بالای» واتس و لورا هرینگ برای نقش‌هایشان کنار گذاشت. اما لینچ تسلیم نشد. نائومی واتس بعدها از لینچ به‌عنوان کسی یاد کرد که او را از فراموشی و سال‌ها تلاش بی‌ثمر در دهه ۹۰ نجات داد و به شهرت رساند.

پس از تأمین بودجه بیشتر از سوی استودیوی فرانسوی StudioCanal، لینچ صحنه‌های جدیدی اضافه کرد و فیلم به شکل نسخه سینمایی درآمد. جاده مالهالند نه‌تنها در جشنواره‌ها موفق ظاهر شد (از جمله نامزدی نخل طلای کن و کسب جایزه بهترین کارگردانی برای لینچ)، بلکه بعدها در فهرست‌های معتبر نیز جایگاهی رفیع یافت.

در نظرسنجی BBC سال ۲۰۱۶ به‌عنوان بهترین فیلم قرن ۲۱ معرفی شد، در رتبه‌بندی دهه‌ای Sight & Sound در ۲۰۱۲ جایگاه ۲۸ و در ۲۰۲۲ به رتبه ۸ ارتقا یافت. در نهایت، در نظرسنجی نیویورک تایمز در سال ۲۰۲۵، به رتبه دوم برترین فیلم‌های قرن رسید.


داستان جاده مالهالند چیست؟

در تاریکی شب لس‌آنجلس، زنی مرموز با موهای مشکی (لورا هرینگ) در لیموزینی نشسته که قرار است او را به قتل برساند، اما یک تصادف ناگهانی نجاتش می‌دهد. او با از دست دادن حافظه، به خانه‌ای پناه می‌برد که قرار است میزبان شخصیت بتی المز (نائومی واتس) باشد — بازیگری جوان و پرامید از اونتاریو که به لس‌آنجلس آمده تا ستاره شود.

زن ناشناس، نام ریتا را از پوستری از فیلم گیلدا می‌گیرد و با همکاری بتی تلاش می‌کند هویت خود را کشف کند. تنها سرنخ‌های آن‌ها: کیفی پر از پول نقد و کلیدی آبی و اسرارآمیز در کیف ریتاست.

در کنار این خط اصلی، داستان‌های موازی دیگری روایت می‌شود: یک قاتل ناشی، مردی وحشتناک پشت یک رستوران (یکی از معروف‌ترین ترس‌های ناگهانی تاریخ سینما)، و کارگردانی به نام آدام کشر (جاستین تروکس) که از سوی گروهی مرموز تحت فشار است تا بازیگری ناشناس را در فیلمش انتخاب کند. او اگر نپذیرد، آن‌ها زندگی‌اش را نابود می‌کنند.

در نهایت، با گشوده شدن جعبه‌ای آبی که کلیدش را داشتند، همه چیز تغییر می‌کند. بتی به شخصیت دایان تبدیل می‌شود: بازیگری درمانده، حسود و شکست‌خورده که رابطه‌اش با کامیلا (هرینگ) رو به زوال رفته است. این بخش از فیلم، از واقعیت دور می‌شود و وارد جهان رویاها و کابوس‌ها می‌شویم — شاید بازتابی از ذهن دایان پیش از یک فروپاشی کامل.

Naomi Watts masterpiece among the best films of the 21st century 3


معنای جاده مالهالند چیست؟

در بخشی از فیلم، تابلوی خیابانی با عنوان Sunset Boulevard را می‌بینیم. این خیابان با Mulholland Drive تقریباً موازی است. این اشاره مستقیم به فیلم نوآر کلاسیک بیلی وایلدر است — فیلم محبوب لینچ. همان‌طور که در Sunset Boulevard هالیوود همچون زنی اغواگر و خطرناک به تصویر کشیده شده، لینچ نیز لس‌آنجلس را شهری نشان می‌دهد که آرزوها را به قله می‌رساند و سپس می‌بلعد.

حتی برای کسانی که ستاره می‌شوند، مانند نورما دزموند یا کامیلا، باز هم خطر طرد شدن و فروپاشی شخصیتی وجود دارد. زن‌ها در این روایت بارها هویت عوض می‌کنند، چهره‌شان را تغییر می‌دهند، و خود را مطابق میل صنعت فیلم‌سازی بازسازی می‌کنند — بازی بی‌رحمانه‌ای که آن‌ها را تا مرز فروپاشی پیش می‌برد.

وقتی جعبه گشوده می‌شود و «واقعیت» نمایان می‌گردد، تماشاگر با یک حقیقت دردناک مواجه می‌شود: هالیوود چقدر بی‌رحم و بلعنده است. این آشکارسازی، به‌مراتب تلخ‌تر از پایان Sunset Boulevard است.


چرا این فیلم شاهکار لینچ است؟

جاده مالهالند در واقع آینه‌ای شکسته است از افسانه‌های قدیمی هالیوود، اما در عین حال مثل یک مجموعه از بهترین لحظات لینچ عمل می‌کند. این فیلم تلفیقی‌ست از فضای Blue Velvet، پیچیدگی Twin Peaks و گسست روایی Lost Highway، اما در قالبی قابل درک‌تر. شاید به همین دلیل است که بسیاری این فیلم را بهترین اثر او می‌دانند: ترکیبی از دلهره و رمزآلودگی همیشگی لینچ با داستانی که به‌طرز غریبی عاطفی و تأثیرگذار است.


یادداشت پایانی

اگرچه لینچ رفت، اما میراثش زنده است — در فیلم‌هایی که هنوز رمزگشایی نشده‌اند، در تأثیری که بر نسل‌های بعدی گذاشت، و در چهره‌هایی مانند نائومی واتس که با «جاده مالهالند» جاودانه شدند.
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا