فیلم «چهار شگفتانگیز: نخستین گامها» برای دومین بار تلاش میکند تا سهگانهی مشهور Galactus Trilogy را اقتباس کند. این سهگانه که در شمارههای ۴۸ تا ۵۰ کمیک «Fantastic Four» منتشر شده بود، به نوعی نقطهی میانی روایت (و به عقیده بسیاری، نقطه اوج کیفی) در مجموعهی ۱۰۰ شمارهای استن لی و جک کربی به شمار میرود.
هرچند امروز دامنهی این داستان ساده به نظر میرسد، اما در سال ۱۹۶۶، زمانی که کمیکها معمولاً به صورت داستانهای مستقل چاپ میشدند، یک داستان سهقسمتی اتفاقی بزرگ بود؛ بهویژه اینکه گالاکتوس با تهدید نابودی کل زمین، بزرگترین دشمنی بود که تا آن زمان چهار شگفتانگیز با او روبهرو شده بودند.
فیلم «چهار شگفتانگیز: ظهور موجسوار نقرهای» محصول ۲۰۰۷ شاید مورد علاقه هیچکس نباشد و عموماً یک اقتباس شکستخورده از این داستان تلقی میشود. گالاکتوس در آن فیلم تنها دو دقیقه روی پرده ظاهر میشود و به طرز عجیبی نه به شکل تایتانی زرهپوش، بلکه شبیه یک ابر بزرگ نمایش داده شده است. اما در «نخستین گامها» اوضاع فرق میکند.
رالف اینسون در نقش گالاکتوس، با شکوهی تماماً برگرفته از طراحیهای جک کربی ظاهر میشود. اگرچه انگیزههای او میتوانست با شفافیت بیشتری شرح داده شود، اما روند معرفیاش بینقص است. اولین باری که گالاکتوس در برابر چهار شگفتانگیز ظاهر میشود، در تاریکی پنهان است؛ فقط چشمان درخشانش و قامت بلندش دیده میشود. او حضوری الهامبخش دارد که کمتر در میان دیگر شخصیتهای منفی دنیای سینمایی مارول دیده شده است.
با این حال، سومین پرده فیلم ــ جایی که گالاکتوس از تخت خود برمیخیزد و مستقیماً در منهتن با F4 مبارزه میکند ــ ضعیفترین بخش این فیلم نسبتاً قوی است. در کمیک، رید ریچاردز / آقای شگفتانگیز سلاحی به نام Ultimate Nullifier را از کشتی گالاکتوس میدزدد و با تهدید به استفاده از آن، گالاکتوس را مجبور به ترک زمین میکند. اما در فیلم، رید (با بازی پدرو پاسکال) نقشهای طراحی میکند تا گالاکتوس را فریب داده، به دام انداخته و به آنسوی کهکشان تلهپورت کند.
نکته اینجاست که نحوهی اجرای این پردهی پایانی، بهطرز شگفتانگیزی شبیه به «ظهور موجسوار نقرهای» است؛ بهویژه در دو لحظه کلیدی.
مثل فیلم «ظهور موجسوار نقرهای»، اینجا هم با مرگِ ساختگی سو استورم مواجهیم
در سومین پردهی «ظهور موجسوار نقرهای»، دکتر دوم (با بازی جولیان مکماهون) تخته موجسوار نقرهای و قدرت کیهانی او را میدزدد. سپس نیزهای از آن تخته میسازد و برای بهدست آوردن کامل آن، نیزه را به سمت موجسوار نقرهای پرتاب میکند. اما سو استورم (با بازی جسیکا آلبا) برای محافظت از موجسوار جلوی نیزه میایستد. نیزه از میدان نیرویی او عبور کرده و به قلبش برخورد میکند. او میمیرد، اما موجسوار نقرهای که با او پیوندی عاطفی برقرار کرده بود، با نیروی کیهانی خود او را زنده میکند. در پایان فیلم، رید و سو بالاخره میتوانند ازدواج کنند.
در «نخستین گامها» نیز سو فداکاری مشابهی انجام میدهد. در این روایت، گالاکتوس تنها به دنبال بلعیدن زمین نیست؛ بلکه میخواهد پسر رید و سو، یعنی فرانکلین را که دارای نیروهای عظیم کیهانی است، به خدمت خود درآورد؛ چرا که این پسر ظرفیت بهارثبردن «نفرین» جاودانگی و گرسنگی گالاکتوس را دارد. وقتی گالاکتوس پسر را میرباید، سو با استفاده از میدانهای نیروییاش او را متوقف میکند. سپس با آخرین توان خود، گالاکتوس را به درون دستگاه تلهپورت هل میدهد. این فداکاری، جان او را میگیرد… اما فرانکلین برای نخستین بار از قدرتهایش استفاده میکند و مادرش را تنها با یک لمس، دوباره زنده میسازد.
در هر دو فیلم، این «مرگهای ساختگی» احساساتی اما کمی فریبنده هستند. با این حال، «نخستین گامها» شأن بیشتری به سو میدهد. در «ظهور موجسوار نقرهای»، مرگ سو به نوعی ابزاری بود برای اینکه رید یادش بیاید باید برای او ارزش قائل باشد. اما در اینجا، سو خود قهرمان اصلی است؛ او با عشق مادریاش حتی بر یک موجود خداگونه پیروز میشود. در واقع، سو ناپیدا قدرتمندترین عضو چهار شگفتانگیز است و قابلیتهای بسیار متنوعی دارد. اگر قرار باشد کسی از میان آنها گالاکتوس را شکست دهد، بیتردید او خواهد بود.
موجسوار نقرهای بار دیگر به شکست گالاکتوس کمک میکند
گالاکتوس همانند خدایی خشمگین و نیرومند از عهد عتیق است. موجسوار نقرهای نیز مانند فرشته عذاب، فرمانهای او را اجرا میکند؛ او جهانهایی را برای بلعیده شدن توسط گالاکتوس پیدا میکند.
در روایتهای کلاسیک، موجسوار نقرهای مردی است به نام نورین راد از سیارهی زن-لا. برای نجات مردم و محبوبهاش، شالا-بال، پذیرفت که در خدمت گالاکتوس باشد. این خط داستانی در «ظهور موجسوار نقرهای» نیز رعایت شده بود. اما «نخستین گامها» تغییری مهم در آن ایجاد کرده است: این بار شالا-بال (با بازی جولیا گارنر) خود موجسوار نقرهای است! او فرزندش را فدای نجات جهان کرد، نه معشوقش را؛ موضوعی که با درونمایهی فیلم یعنی پدر و مادری همراستا است و او را به چهار شگفتانگیز نزدیکتر میکند.
با وجود تغییر جنسیت شخصیت، این نسخه از موجسوار بسیار بهتر از نسخهی قبلی به تصویر کشیده شده است. بر خلاف انتظار طرفداران که عادت دارند موجسوار را یک قهرمان ببینند، او در این فیلم دشمنی شکستناپذیر است. تنها امید F4، فرار از دست اوست؛ که البته حتی در آن هم موفق نیستند. برای گریز از او در حین فرار از کشتی گالاکتوس، او را به درون یک سیاهچاله میکشانند؛ تنها نیرویی که توانست او را حتی برای مدتی کوتاه متوقف کند.
در این نسخه، جانی استورم / مشعل انسانی (با بازی جوزف کوئین) است که با موجسوار ارتباط برقرار میکند، نه سو. جانی زبان او را رمزگشایی کرده و او را در تلهای قرار میدهد که مجبور شود صدای نالهی تمام جهانهایی که برای گالاکتوس قربانی کرده، بشنود. برخلاف نسخه قبلی که احساس گناه موجسوار نادیده گرفته شده بود، در اینجا شالا-بال به عنوان شخصیتی پیچیدهتر معرفی میشود. حتی ایثارش برای نجات فرزندش، به عنوان نوعی خودخواهی به تصویر کشیده میشود؛ او جهانی را به بهای دیگر جهانها نجات داد.
در «ظهور موجسوار نقرهای»، شکست گالاکتوس بسیار مبهم بود؛ موجسوار بهطور ناگهانی انفجاری عظیم ایجاد میکرد و گالاکتوس به شکل ابرشکلش ناپدید میشد. اما چرا زودتر این کار را نکرد؟ مشخص نیست. در مقابل، در «نخستین گامها»، موجسوار بار دیگر به گالاکتوس خیانت میکند، اما این بار دلیل آن روشن است: گالاکتوس در حال مقاومت در برابر کشیدهشدن به درون درگاه کهکشانی است، بنابراین موجسوار خود را قربانی کرده و او را هل میدهد؛ در حالی که خودش نیز در خلأ کهکشانها با اربابش محبوس میشود. این پایان، بسیار منطقیتر و راضیکنندهتر است.
اگر این آخرین حضور شالا-بال در دنیای مارول باشد، باید گفت پایانی باشکوه و شایسته برای موجسوار نقرهای بود.
فیلم «چهار شگفتانگیز: نخستین گامها» هماکنون در سینماها در حال اکران است.