اگرچه بسیاری نسبت به سریال آیندهی هری پاتر از HBO دیدگاه تردیدآمیز دارند، یکی از نکات مثبت این پروژه آن است که احتمالاً فرصت پرداختن به تمام خطوط داستانی فرعی که کتابها فرصت رسیدگی کامل به آنها را نداشتند، فراهم میشود. داستانهای پیچیدهی «چهار مارادر»؟ حالا زمان پرداختن به آن هست. موفقیتهای ران ویزلی در کوییدیچ؟ آن هم همینطور.
اما همهی داستانهای فرعی جی.کی. رولینگ لزوماً مناسب اقتباس تلویزیونی نیستند. اگر ابتدا فیلمها را دیدهاید و سپس به سراغ کتابها رفتهاید، احتمالاً از میزان زمان زیادی که شخصیتها صرف مطالعه برای امتحانها و نگرانی دربارهی امتیازهای گروه میکنند شگفتزده شدهاید. همچنین فضای داستان بسیار خشنتر است: سه شخصیت اصلی دائماً با یکدیگر درگیر میشوند، شخصیتهای چاق بهطرز بیرحمانهای مورد تمسخر قرار میگیرند، و آزارهای پروفسور اسنیپ به دانشآموزان گریفندور بسیار شدیدتر از چیزی است که فیلمها نشان میدهند.
در نتیجه، سریال جدید HBO باید با دقت انتخاب کند که کدام بخش از کتابها ارزش اقتباس دارد و کدام قسمتها بهدرستی از نسخهی سینمایی کنار گذاشته شدهاند. اما بیتردید، چالشبرانگیزترین تصمیم برای تیم خلاق سریال، به داستان فرعی مربوط به جنهای خانگی بازمیگردد.
چرا خط داستانی جنهای خانگی جنجالی شد و همچنان بحثبرانگیز است
در نسخهی کتاب جام آتش، هرمیون وقتی متوجه میشود که غذای روزانهی هاگوارتز توسط جنهای خانگی بیمزد و منت نهاده تهیه میشود، دچار شوک میشود. واکنش او پس از آشنایی با وینکی، جن خانگیای که توسط ارباب خود بیرحمانه اخراج و رها شده، شدت میگیرد (وینکی در فیلمها حضور ندارد). همچنین، تجربهی آشنایی با دابی — جن خانگیای که توسط خانوادهی مالفوی مورد آزار قرار میگرفت و پس از آزادی توسط هری در کتاب تالار اسرار احساس رهایی میکند — انگیزهی هرمیون را دوچندان میسازد.
اما در چرخشی عجیب، دفاع هرمیون از حقوق جنهای خانگی در خود کتابها چندان مثبت و جدی گرفته نمیشود. نگرانیهای او فوراً توسط اطرافیان رد یا مسخره میشود؛ و نه فقط توسط شخصیتهای منفی، بلکه حتی افرادی مانند هاگرید که معمولاً صدای منطق هستند، به او میگویند که «جنها عاشق خدمت کردن هستند». وینکی پس از آزادی به الکلی شدن روی میآورد و بهعنوان نمونهای از نتیجهی فاجعهبار تلاشهای هرمیون برای آزادی جنها معرفی میشود.
این طرز روایت، بسیار شبیه به استدلالهاییست که در دوران بردهداری آمریکا توسط مالکان برده مطرح میشد — و عجیبتر اینکه روایت داستان، این موضع را بهنوعی قابل همدلی نشان میدهد.
البته، تفسیرهای مهربانانهتری هم از این خط داستانی وجود دارد (که در ادامه به آن میپردازیم)، اما انتقاد به این که این خط داستانی بهشکلی عجیب طرفدار بردهداری است در سالهای اخیر پررنگتر شده. بخشی از این موضوع به دیدگاههای بحثبرانگیز اخیر جی.کی. رولینگ دربارهی جامعهی ترنس بازمیگردد که باعث شده بسیاری دیگر حاضر نباشند بهصورت پیشفرض به نیت خیر او اعتماد کنند. بخشی دیگر هم به این خاطر است که بسیاری از طرفداران بزرگتر شدهاند و با نگاهی بالغتر به کتابها برگشتهاند — و از لحن این روایت ناراحت شدهاند. چرا پس از معرفی چنان روشن از وضعیت بردهمانند جنها در تالار اسرار، کتاب ناگهان هرمیون را بهخاطر دفاع از آزادیشان، سادهلوح و مضحک نشان میدهد؟ و چرا وضعیت اسفناک جنها هیچگاه در ادامهی داستان واقعاً تغییر نمیکند؟
در واقع، داستان حقوق جنها تا یادگاران مرگ ادامه دارد. در این کتاب، ما با شخصیت کریچر، جن خانگی خانوادهی بلک، بیشتر آشنا میشویم. نتیجهگیری کتاب بهنوعی این است که اگر اربابان خوب باشند، این سیستم اشکالی ندارد. این موضع، ظاهراً نوعی مصالحه بین آرمانگرایی افراطی هرمیون و بیتفاوتی عمومی دنیای جادوگری است — اما برای بسیاری از خوانندگان، چنین رویکرد «مرکزگرای روشنفکرانهای» به موضوع بردهداری، دستکم عجیب است.
دفاعی در برابر این خط داستانی
البته، اگر همه این خط داستانی را کاملاً طرفدار بردهداری تفسیر میکردند، مجموعهی هری پاتر احتمالاً محبوب باقی نمیماند. تفسیر ملایمتر این است که رولینگ قصد داشته سبک خاصی از کنشگری سطحی، ناآگاهانه و ناجور را بهچالش بکشد.
هرمیون در سراسر مجموعه فردی با نیت خوب تصویر میشود، اما در عین حال کسی است که واقعاً به حرف جنها گوش نمیدهد. آنها میگویند از وضعیت خود راضی هستند، اما او اصرار دارد که باید آزادشان کرد. تلاشهایش برای کمک، بیشتر توهینآمیز و تحمیلی به نظر میرسد.
همچنین، او در کنشگریاش ضعیف ظاهر میشود — حتی اسم انجمن آزادی جنها، S.P.E.W.، در زبان انگلیسی به معنای بالا آوردن است. در ترجمههای مختلف نیز معادلهایی با بار معنایی منفی برای آن انتخاب شدهاند.
در این تفسیر، داستان نه دربارهی تأیید بردهداری، بلکه نقدیست بر کنشگری جوان، خام، و خودمحورانه. رولینگ، بهشکل خیرخواهانه، دارد نشان میدهد که حتی نیت خوب هم میتواند در اجرا، به شکلی نادرست و بیتأثیر بروز کند — بهخصوص اگر همراه با گوش ندادن به صدای خودِ افراد آسیبدیده باشد.
فیلمها چگونه این داستان را مدیریت کردند؟ اساساً حذفش کردند
در نگاه اول، بهنظر میرسد سریال تلویزیونی هم باید همین راه را برود و این داستان را حذف کند. اما حذف این خط داستانی از فیلمها عواقب ناخواستهای داشت.
برای مثال، بخش بزرگی از ماجرای S.P.E.W. با بازگشت دابی در جام آتش پیوند خورده. در کتاب، دابی در چندین جلد حضور دارد و در یادگاران مرگ مرگ تراژیکی پیدا میکند که از نظر احساسی بسیار تأثیرگذار است — چون شخصیتش را بهخوبی شناختهایم.
در فیلمها اما دابی پس از تالار اسرار ناپدید میشود و ناگهان در قسمت اول یادگاران مرگ ظاهر میشود و میمیرد. این موضوع باعث شد مرگش برای کسانی که فقط فیلمها را دیدهاند، ناگهانی و بیاحساس باشد.
علاوه بر این، حذف داستان S.P.E.W. بخش بزرگی از دنیاسازی کتابها را هم حذف کرد. از طریق جنهای خانگی، خوانندگان با خانواده کراوچ آشنا میشدند، با سازوکار داخلی هاگوارتز، و با ریشههای پوسیدگی اخلاقی در دنیای جادوگری. کتابها بهتدریج نشان میدهند که ساختار قدرت در دنیای جادوگری قابل اعتماد نیست، اما فیلمها ناگهان در محفل ققنوس همهی این فساد را یکجا روی سرمان خراب میکنند.
سریال چگونه باید این داستان را پیش ببرد؟
اگرچه حذف داستان جنها از فیلمها اشتباه بود، بهنظر میرسد سریال تلویزیونی هم از آن اجتناب خواهد کرد. اطلاعات موجود نشان میدهد که تیم خلاق سریال ترجیح میدهد بیخطر عمل کند. ظاهراً آنها تلاش دارند وفاداری خود را به فیلمها نشان دهند — چه در طراحی صحنه، چه در انتخاب بازیگران (مثلاً حضور نیک فراست در نقش هاگرید). با توجه به موفقیت عظیم فیلمها، هنوز مشخص نیست سریال تا چه حد میخواهد از آنها فاصله بگیرد.
در کل، روند فعلی در اقتباسهای تلویزیونی، حذف یا نرم کردن بخشهای سخت و پیچیدهی منبع است. سریال سندمن محصول نتفلیکس از نمایش کامل شخصیت مغرور و سرد «مورفئوس» اجتناب کرد. سریال شوگان از شبکهی FX نیز دیدگاههای واپسگرای شخصیت اصلی را تعدیل کرد. این نشان میدهد که امروزه بسیاری از سازندگان نمیخواهند بهخاطر سوءبرداشت برخی مخاطبان، ریسک کنند — و خط داستانی جنها قطعاً پتانسیل سوءبرداشت را دارد.
پیشنهاد ما برای سریال
دلیل اصلیای که خط داستانی جنها در کتابها ناکارآمد بهنظر میرسد، پایان نامعلوم و بیاثر آن است. کتاب محفل ققنوس جسورانهترین و سیاسیترین بخش مجموعه است و بهوضوح نشان میدهد که مشکلات جامعهی جادوگری فقط با نابودی ولدمورت حل نمیشود. اما در پایان یادگاران مرگ، همه چیز دوباره به حالت قبل بازمیگردد — بدون اصلاحات ساختاری.
این همان جاییست که سریال میتواند بهتر عمل کند — اگر تا پایان داستان ادامه پیدا کند. شاید، بهجای اینکه مثل کتاب، هرمیون در نهایت بهچند حرف زیبا دربارهی جنها بسنده کند، سریال بتواند اصلاحاتی واقعیتر نشان دهد. لزوماً نباید بردهداری جنها کاملاً ریشهکن شود، اما شاید بتوان نشان داد که تلاشهای هرمیون حداقل منجر به قوانینی برای جلوگیری از سوءرفتارهایی مانند آنچه خانوادهی مالفوی در حق دابی کردند، شده است.
حتی یک تغییر کوچک که نشان دهد کنشگری هرمیون نتیجه داده، میتواند تأثیر زیادی بر غنای روایت داشته باشد.
سریال تلویزیونی هری پاتر قرار است در سال ۲۰۲۷ از HBO و HBO Max پخش شود.