
قسمت دوم سریال «هزار و یک شب» همچنان در فضای واقعگرایانه قسمت اول باقی میماند و برخلاف عنوان و وعدههای اولیه، هنوز هیچ نشانهای از جهان اسطورهای یا فانتزی مورد انتظار دیده نمیشود.
فهرست مطلب
Toggleروایت در این قسمت بیشتر حول جستوجوی پلیس برای یافتن آشیان ــ یکی از دختران گمشده ــ میگذرد؛ خودروی او پیدا میشود، اما رد مشخصی از او در دست نیست. نیلوفر، خواهر آشیان، نیز تلاش میکند از همکاران خواهرش سرنخی بهدست آورد، اما همه از او بیخبرند.
نقشههای زمان و طاها
در سوی دیگر ماجرا، زمان که در پی کامل کردن فهرست دختران گمشده است، با شتاب پیش میرود؛ چراکه تنها تا شب ماه کامل فرصت دارد. او با کمک طاها، همدستش، سرنخهایی از اطرافیان آشیان جمعآوری میکند. زمانی که طاها از قصد خودکشی یکی از دخترها مطمئن میشود، تصمیم میگیرد او را ندزدد، اما طاها بهصورت خودسرانه اقدام دیگری میکند و آن دختر را با مسمومسازی از صحنه خارج میسازد.
با این حال، آنطور که بهنظر میرسد، زمان تمایل ندارد آشیان را وارد جمع قربانیها کند؛ هرچند طاها چند بار به او گوشزد میکند که با ربودهشدن آشیان، فهرست دختران کامل میشود.
فداکاری نیلوفر و فشار خانواده
در بخش دیگری از داستان، پدر نیلوفر و آشیان پس از تهدیدهای مالی سمیر راهی بیمارستان میشود. سمیر که با پرداخت بدهیهای پدر خانواده در پی ازدواج با نیلوفر است، به او وعده میدهد در ازای پذیرش این ازدواج، وضعیت مالی خانواده را سامان میدهد.
در میان آشفتگی ناشی از ناپدید شدن آشیان و بستری شدن پدر، نیلوفر سردرگم است و تماسهای همکلاسیاش ــ همان پسر دردسرساز دانشگاه ــ را نیز بیپاسخ میگذارد. بهتدریج نشانههایی از تصمیم او برای فداکاری شخصی در جهت نجات خانواده دیده میشود.
روایتی که هنوز شکل نگرفته است
با وجود ساختار پازلگونه سریال، سیر داستانی هنوز جا نیفتاده و انگیزه شخصیتها مبهم است. مخاطب با دو نفری روبهرو است که دخترانی با تمایل به خودکشی را میربایند، بیآنکه بداند هدف نهاییشان چیست.
از سوی دیگر، کتاب «هزار و یک شب» که در قسمت نخست دزدیده شد، اکنون در اختیار زمان است؛ اما نسبت این کتاب با خط اصلی داستان یا دزد آن هنوز روشن نشده است.
در حال حاضر، سریال تنها قطعاتی پراکنده از یک تصویر بزرگتر را نمایش میدهد؛ قطعاتی که هنوز نمیتوان از کنار هم گذاشتنشان به فهم کلی ماجرا رسید. «هزار و یک شب» در دومین قسمت خود بیش از آنکه رازگشایی کند، بر حجم ابهام و کنجکاوی مخاطب میافزاید. باید دید مصطفی کیایی در قسمتهای آینده، این پازل ناتمام را چگونه تکمیل میکند و آیا بالاخره جهان اسطورهای وعدهدادهشده از سایه بیرون خواهد آمد یا نه.



