فیلم «چهار شگفتانگیز: گامهای نخست» در جهانی متفاوت از اغلب فیلمهای دیگر استودیوی مارول جریان دارد: زمین-۸۲۸، دنیایی که نسخهای آیندهنگر از دههی ۱۹۶۰ است؛ جهانی که در آن تمام رویاهای علمی-تخیلی آن دوران، به واقعیت تبدیل شدهاند. این جدایی به سود فیلم تمام شده — چرا که آن را به یکی از منسجمترین و کاملترین آثار MCU در سالهای اخیر تبدیل کرده است. این فیلم آغاز، میانه و پایان خاص خود را دارد.
اما ما میدانستیم که اعضای چهار شگفتانگیز قرار است در فیلم «انتقامجویان: روز قیامت» سال آینده حضور داشته باشند — چرا که دکتر دوم دشمن اصلی آنهاست. این فیلم علاوه بر معرفی اعضای تیم و فرزند تازهوارد آنها، فرانکلین ریچاردز (فرزند رید ریچاردز با بازی پدرو پاسکال و سو استورم با بازی ونسا کربی)، نکات زیادی دربارهی «روز قیامت» ارائه نمیدهد… تا زمانی که به صحنهی پس از تیتراژ میرسیم.
در این صحنه، چهار سال به جلو میرویم؛ فرانکلین حالا یک کودک نوپا است. مادرش برایش کتاب میخواند و لحظهای اتاق را ترک میکند تا کتاب دیگری بیاورد. ناگهان چیزی در اتاق ظاهر میشود. سو بازمیگردد و با دیدن شخصی مرموز با شنل سبز که در سکوت، روبهروی پسرش ایستاده و ماسکی فلزی در دست دارد، مبهوت میشود. بر خلاف گفتههای قبلی کارگردان فیلم، مت شَکمن، دکتر دوم در فیلم حضور دارد — هرچند فقط برای حدود پنج ثانیه.
حضور کوتاه دوم، پرسشهای بزرگ درباره «روز قیامت»
ظهور ناگهانی دوم، تنها موجب ایجاد پرسشهای بیشتر میشود:
آیا رابرت داونی جونیور نقش نسخهای از دکتر دوم را از زمین-۸۲۸ بازی میکند؟ آیا او پیشتر با چهار شگفتانگیز مبارزه کرده یا این اولین باریست که آنها میفهمند رقیب قدیمی رید در دانشگاه، حالا بزرگترین ابرشرور جهان شده است؟
مهمتر از همه: دوم چه میخواهد؟ هدفش چیست؟ و فرانکلین در این میان چه نقشی دارد؟
فرانکلین ریچاردز؛ کلیدی با قدرتهای فراجهانی
در دنیای کمیک مارول، فرانکلین ریچاردز جهاندگرگونکنندهای قدرتمند است؛ جهشیافتهای با توانایی تغییر واقعیت که این قدرت را از طریق ژنهای جهشیافتهی ناشی از تابش پرتوهای کیهانی از والدینش به ارث برده. در فیلم نیز چنین توصیف شده؛ پتانسیل خارقالعادهی فرانکلین، محور اصلی روایت فیلم است.
شرور اصلی «گامهای نخست» گالاکتوس (با بازی رالف اینسون) است — بلعندهی دنیاها. او پس از میلیاردها سال زندگی، حالا خواستار استراحت است، و باور دارد که فرانکلین، با داشتن انرژی کیهانی، میتواند جایگزین او برای حفظ تعادل کیهانی شود. البته فرانکلین فقط یک بار قدرتش را آشکار میکند: در پایان فیلم، جایی که مادرش را تنها با یک لمس، به زندگی بازمیگرداند.
این اتفاق به روشنی نشان میدهد که حالا دکتر دوم هم به دنبال فرانکلین است. و البته دوم نه فقط برای آسیب زدن به رید، بلکه به خاطر استفاده از قدرت بینظیر فرانکلین به دنبال اوست.
آینده: از «روز قیامت» تا «جنگهای پنهان»
فیلم «روز قیامت»، تنها بخش اول از یک روایت دوگانه است که در فیلم بعدی یعنی «انتقامجویان: جنگهای پنهان» به پایان خواهد رسید — عنوانی برگرفته از دو مجموعهی مشهور کمیک:
۱. «Secret Wars» سال ۱۹۸۴ نوشتهی جیم شوتر
۲. نسخهی بازآفرینیشدهی ۲۰۱۵ به قلم جاناتان هیکمن
با اینکه این دو روایت بسیار با هم متفاوتاند، اما در هر دو، دکتر دوم نقش محوری دارد.
در نسخهی ۱۹۸۴، موجودی خداگونه به نام «بیاندر» قهرمانان و شروران زمین را به سیارهای به نام Battleworld میبرد تا برای سرگرمی او بجنگند. دوم موفق میشود قدرتهای بیاندر را تصاحب کند و به دشمن نهایی تبدیل شود.
در نسخهی ۲۰۱۵، نژاد «بیاندرها» در تلاشاند تا چندجهانی را نابود کنند. دوم، با کمک دکتر استرنج و «مولکولمن»، قدرت آنها را میگیرد و Battleworld جدیدی میسازد که خودش بهعنوان «امپراتور خدا» بر آن حکومت میکند.
فرانکلین؛ کلید قدرت دوم در MCU؟
بر اساس نشانههای موجود، احتمالاً نسخهی سینمایی «جنگهای پنهان» هم دوم را بهعنوان حاکم Battleworld معرفی میکند. پیشتر گمان میرفت که شخصیت لوکی (تام هیدلستون) نقش بیاندر را ایفا کند و سنتری (با بازی لوئیس پولمن) جایگزین مولکولمن شود. اما فیلم «گامهای نخست»، احتمال جدیدی را پیش میکشد: شاید فرانکلین هم بیاندر باشد، هم مولکولمن — و دوم از او سوءاستفاده کند یا قدرتش را جذب کند.
در کمیک ۲۰۱۵، خانواده سلطنتی دوم، نسخههایی از سو، فرانکلین و دخترشان والریا هستند. شاید دوم بخواهد فرانکلین را به فرزندی بگیرد و او را در سلطنتش شریک کند. پایان آن داستان هم زمانیست که مولکولمن قدرتی را که به دوم داده، پس میگیرد و به رید ریچاردز میدهد.
اگر در نسخهی سینمایی هم، فرانکلین این قدرت را به پدرش منتقل کند، میتواند پایانی احساسی و شکوهمند برای دوگانهی فیلم باشد.
نکتهی مهم: چهرهی آشنا زیر ماسک دشمن
در صحنهی پس از تیتراژ، چهرهی دوم را نمیبینیم — اما فرانکلین او را میبیند. دکتر دوم معمولاً هرگز ماسکش را برنمیدارد، اما شاید این بار برای جلب اعتماد کودک، چهرهی زخمیاش را آشکار کرده باشد.
و این موضوع ما را به فیل در اتاق میرساند: اینکه دوم، با بازی رابرت داونی جونیور، همان چهرهای را دارد که قبلاً تونی استارک/آیرونمن بود.
در کمیک ۱۹۸۴، دوم پس از بهدست آوردن قدرت بیاندر، چهرهاش را درمان میکند. صفحهی آغازین شمارهی ۱۱، نمای نزدیکی از صورت بینقص اوست، پس از برداشتن ماسک.
تصور کنید: در بیشتر فیلم «روز قیامت»، دوم با ماسک ظاهر میشود یا چنان گریم سنگینی دارد که چهرهی داونی جونیور قابل تشخیص نیست. اما وقتی به خدایی میرسد و زخمهایش درمان میشود، ماسکش را برمیدارد — و چهرهی آشنا و محبوب آیرونمن آشکار میشود.
تماشاگران، و حتی انتقامجویان، در بهت فرو میروند: دشمنشان چهرهی دوست قدیمیشان را دارد.
پایانبندی