فیلمهای گرگینهای سالهاست که در ژانر وحشت حضور دارند، اما تنها تعداد معدودی از آنها توانستهاند در میان مخاطبان عام جایگاه واقعی پیدا کنند. دلایل زیادی برای این عدم محبوبیت وجود دارد، اما کیفیت قطعاً یکی از آنها نیست؛ همانطور که فهرست پیش رو نشان میدهد.
مانند اکثر زیرژانرهای وحشت، یک عنصر مشخص وجود ندارد که باعث موفقیت فیلم گرگینهای شود، اما سکانسهای دگرگونی و طراحی موجودات بیشک نقش پررنگی دارند. حتی با وجود بودجهی هنگفت و گریم برندهی اسکار از ریک بیکر افسانهای، فیلم «مرد گرگینه» (The Wolfman) به کارگردانی جو جانستون نتوانست موفق باشد و در این فهرست جایی نیافته است.
ترکیبی از عوامل باعث موفقیت یک فیلم گرگینهای میشود؛ از استفادهی درست از کلیشهها گرفته تا نمایش خلاقیت. تمام عناوین این فهرست در دستیابی به این تعادل، بهنوعی موفق بودهاند.
در بررسی فیلمهای گرگینهای، توجه داشته باشید که ما فقط آثاری را مدنظر قرار دادهایم که گرگینه در مرکز داستان آنهاست؛ بنابراین، فیلمهایی مانند «Trick ‘r Treat» یا «Monster Squad» در این فهرست نیستند. همچنین گرگینههای «جعلی» نیز لحاظ نشدهاند؛ پس انتظار دیدن فیلمهایی نظیر «Brotherhood of the Wolf» یا «Wolfen» را نداشته باشید.
در ادامه، نگاهی میاندازیم به ۱۵ فیلم برتر گرگینهای تاریخ سینما:
۱۵. گرگ بدجنس (Big Bad Wolf)
یک نوجوان، چند تن از دوستانش را برای یک آخر هفتهی تفریحی به کلبهی ناپدریاش در دل جنگل میبرد، اما خیلی زود متوجه میشود که شکارچیای در این ناحیه پرسه میزند. پس از قتل عام دوستانش، او تلاش میکند تا موجود مسئول این جنایت را شناسایی و نابود کند.
فیلم «گرگ بدجنس» به کارگردانی لنس دبلیو. دریسن، اثری کمتر شناختهشده اما بسیار سرگرمکننده است که لیاقت توجه بیشتری را دارد. فیلمی با بودجهی پایین که با خشونتی اغراقشده و طنزی تاریک، به شکلی غیرمتعارف با مفهوم گرگینه برخورد میکند.
گرگینهی داستان نهتنها قربانیانش را پاره میکند، بلکه با آنها رفتارهای جنسی و گفتاری نامناسب دارد. بازی ریچارد تایسون در این نقش، تماشاگر را هم شوکه میکند و هم سرگرم.
۱۴. گرگ انسان (Wolf Guy)
آکیرا، آخرین بازمانده از قبیلهای قدرتمند از گرگینهها، در جستوجوی انتقام از کسانی است که نسل او را نابود کردند. او در طول سفر خود با جنایتهایی مواجه میشود که باید آنها را حل کند.
اقتباس مانگایی از کازوهیکو یاماگوچی، اثری است با رویکردی متفاوت به گرگینهها. آکیرا هرگز بهطور کامل به گرگینه تبدیل نمیشود، اما ماه کامل قدرتهایی به او میدهد؛ از جمله ابروهایی پرپشتتر!
با بازی سانی چیبا، فیلم با ترکیبی از خشونت یاکوزایی، ببر نامرئی، و عناصر جنسی، تجربهای عجیب و منحصربهفرد ارائه میدهد.
۱۳. هیولا باید بمیرد (The Beast Must Die)
تام نیوکلیف، شکارچیای ثروتمند، مهمانانی را به خانهی ییلاقی خود دعوت میکند تا یکی از آنها، که به باور او یک گرگینه است، را شکار کند.
فیلم ترکیبی از معمایی سبک آگاتا کریستی با وحشت گرگینهای است و بازی پیتر کوشینگ و مایکل گمبون به آن اعتبار خاصی میبخشند. بخش جالب فیلم «وقفهی گرگینه» است؛ جایی که فیلم متوقف میشود و از بیننده میپرسد که حدس میزند گرگینه کیست.
۱۲. شرکت گرگها (The Company of Wolves)
روزلین نوجوان، در خواب خود با روایتی تیره و تار از قصهی معروف «شنل قرمزی» روبهرو میشود. مادربزرگ او هشدار میدهد از مردان پشمالو بپرهیزد.
این فیلمِ آنتولوژی، به کارگردانی نیل جردن، نگاهی استعاری و روانکاوانه به داستان بلوغ دختران و خطرات مردان دارد. سکانسهای دگرگونی در فیلم، از طریق «پوست انداختن» به شکلی نوآورانه و بصری نمایش داده شدهاند.
۱۱. ور (Wer)
وکیلی بهنام کیت مور در تلاش است تا موکلش را از اتهام قتل تبرئه کند، اما هرچه پیش میرود، بیشتر در هویت او شک میکند.
این فیلم کمتر شناختهشده از ویلیام برنت بل، با روایتی واقعگرایانه به افسانهی گرگینه میپردازد. بازی تأثیرگذار برایان اسکات اوکانر و حرکت فیلم از درام قضایی به وحشت/اکشن، از نقاط قوت آن است.
۱۰. گرگینهها در میان ما (Werewolves Within)
در شهر کوچکی که بر سر ساخت خط لوله درگیری وجود دارد، قتلهایی وحشیانه رخ میدهد و یک نگهبان پارک وارد عمل میشود.
این فیلم، که اقتباسی از یک بازی ویدیویی است، بیشتر به کمدی گرایش دارد تا وحشت. بازیگران طنزپرداز همچون سم ریچاردسون و میلانا واینتراب، فضای خندهدار اما پر رمز و راز فیلم را به زیبایی خلق کردهاند.
۹. فازهای پایانی (Late Phases)
مردی نابینا و منزوی در یک جامعه بازنشستگی متوجه حضور گرگینهای میشود و تصمیم به مبارزه میگیرد.
با بازی نیک دامیکی، این فیلم اکشنمحور بهخوبی در زمینهی وحشت گرگینهای عمل میکند. داستان، درامی خانوادگی، رازآلود و پر از صحنههای پرتنش است.
۸. گلوله نقرهای (Silver Bullet)
مارتی نوجوان، که با ویلچر زندگی میکند، مشکوک میشود که قتلهای اخیر در شهر کار یک گرگینه است.
اقتباسی از نوول «چرخهی گرگینه» اثر استیون کینگ، با حضور گری بوزی و کارگردانی دنیل اتیاس، ترکیبی از ماجراجویی نوجوانانه، روابط خانوادگی و ترس است. سکانس کلیسایی رؤیایی که در آن همه تبدیل به گرگینه میشوند، یکی از بهترین لحظات فیلم است.
۷. مرد گرگینه (The Wolf Man)
مردی به خانهی خانوادگیاش بازمیگردد و پس از گاز گرفتن توسط گرگینهای، خود به یکی از آنها تبدیل میشود.
فیلم کلاسیک استودیوی یونیورسال از دهه ۱۹۴۰، با بازی لان چینی جونیور، با مضامین تراژیک و احساسی، هنوز هم تأثیرگذار است. دگرگونیها ممکن است امروزه ساده به نظر برسند، اما پیام فیلم همچنان باقی است.
۶. ماه بد (Bad Moon)
مردی که طلسم گرگینهبودن را با خود به خانهی خواهر و خواهرزادهاش میآورد، با مقاومت آنها — و سگ باوفایشان، ثور — روبهرو میشود.
گرچه سکانسهای دگرگونی CGI آن قابل نقد است، اما طراحی گرگینه و بازی خوب حیوانات فیلم، «Bad Moon» را به تجربهای خاص بدل میکند. نسخه کارگردان حتی سکانس دگرگونی را حذف کرده تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
۵. نفرین گرگینه (The Curse of the Werewolf)
پسری حاصل از تجاوز، با عشق بزرگ میشود، اما با رسیدن به بلوغ، متوجه جنبهای تاریک در وجودش میشود.
تنها فیلم گرگینهای استودیوی مشهور هامِر با بازی اولیور رید، روایتی پرغم و تماشایی دارد. این اثر از نظر بصری زیبا و از نظر احساسی پرقدرت است.
۴. سربازان سگ (Dog Soldiers)
گروهی سرباز در جریان تمرینات نظامی در جنگل، با موجوداتی وحشی روبهرو میشوند: گرگینهها.
اولین فیلم نیل مارشال، پر از هیجان و خشونت است و طراحی گرگینههایی بلندقد و بیمو، آنها را متمایز میسازد. ترکیبی از بقا، اکشن و ترس ناب.
۳. زنجبیل گاز میگیرد (Ginger Snaps)
دو خواهر نوجوان، پس از حملهی گرگینهای، دگرگونی جسمی و روانی Ginger را تجربه میکنند.
فیلمی متفاوت با گرگینهای زن، با مضامینی دربارهی بلوغ، جنسیت و قدرت زنانه. با طنز تلخ و اجراهای بینظیر، فیلمی ماندگار و قابل بازبینی است.
۲. زوزه (The Howling)
مجری تلویزیونی به خلوتگاهی برای رهایی از تروما میرود، اما درمییابد آنجا محل تجمع گرگینههاست.
فیلمی ترسناک با طنزی سیاه از جو دانته، با طراحی بینظیر گرگینهها توسط راب بوتین. سکانس دگرگونی آن، هنوز هم یکی از بهترینهای تاریخ سینماست.
۱. یک گرگینه آمریکایی در لندن (An American Werewolf in London)
دو دوست آمریکایی در سفری به انگلستان، قربانی گرگینهای میشوند. یکی میمیرد و دیگری تبدیل به گرگینه میشود.
این فیلم بیچونوچرا بهترین اثر گرگینهای تاریخ سینماست. ترکیب بینظیر کمدی و وحشت، با گریم شگفتانگیز ریک بیکر و داستانی تراژیک-سرگرمکننده، باعث ماندگاری آن شده است.