اگر هنوز نشنیدهاید، باید بگوییم فیلمهای ابرقهرمانی دوباره سرگرمکننده شدهاند. جیمز گان با فیلم «سوپرمن» ما را وارد دوران تازهای از آثار اقتباسی کمیکبوکی کرده است: اثری دلنشین، عامهپسند، و در عین حال، بهخوبی بیپروا و بامزه … البته نه همیشه. با اینکه گان تصمیم گرفته بود فیلمی بسازد با همان ترکیب شوخطبعی عجیبوغریب و احساساتی که «نگهبانان کهکشان» را محبوب کرد، این به آن معنا نیست که در لحظات لازم، وارد تاریکی نمیشود.
فیلم با صحنهای آغاز میشود که در آن، مرد پولادین خونآلود و ناتوان، تنها در برف ناله میکند؛ چراکه برای نخستینبار در زندگیاش توسط یک شرور مرموز به نام چکش بوراویا شکست خورده است. شروع نسبتاً سنگینی برای سوپرمن است، اما فیلم خیلی زود دوباره حالوهوای سبکتری پیدا میکند – بهویژه با حضور شخصیت بامزهی کریپتو، سگی که شاید ستارهی واقعی فیلم باشد. با این حال، گان در ادامه نیز از ورود دوباره به فضاهای تاریک ابایی ندارد.
یکی از تکاندهندهترین و ناراحتکنندهترین صحنههای فیلم (البته اگر از ربوده شدن کریپتو بهدست لکس لوترِ نیکولاس هولت بگذریم)، قتل مالک است؛ فروشنده فلافلی در متروپلیس با بازی دینش تیاگراجان، که پیشتر به سوپرمن غذای رایگان داده و در نبردش با چکش بوراویا به کمکش شتافته بود. مرگ او آنقدر تکاندهنده است که گویی از فیلمی دیگر آمده است – و عجیبتر اینکه جیمز گان در ابتدا نسخهای حتی تاریکتر از این لحظه را فیلمبرداری کرده بود.
حذف صحنهای آزاردهنده پیش از نمایش آزمایشی
صحنهای که لکس لوتر همه دشمنانش را در زندانی در بُعدی دیگر درون مکعبهایی شیشهای زندانی کرده – از جمله شخصیت متامورفو با بازی آنتونی کریگن و پسر نوزادش – نمونهای از فضای تاریک فیلم است. در همین زندان است که لکس، مالک را مقابل چشمان سوپرمن با شلیک گلولهای به سرش میکشد. با اینکه جزئیات این لحظه در نماهای باز نشان داده میشود تا بیشازحد خشن بهنظر نرسد، باز هم از لحاظ احساسی بسیار سنگین است.
اما همانطور که گان در پادکست Happy Sad Confused توضیح داد، نسخه اولیهی این صحنه حتی فراتر رفته بود. او گفت پس از شلیک، لکس متوجه میشود که خون مالک به سمت کفشهایش روان شده و میگوید: «اوه خدای من، کفشهام.» سپس به رئیسجمهور بوراویا، واسیِل گورکوس (با بازی زلاتکو بوریچ) دستور میدهد که “روی زمین دراز بکشد و خون را جذب کند”.
گان توضیح داد:
«نیک [هولت] بهش نگاه میکنه. اجرای این لحظه فوقالعادهست چون فقط مستقیم بهش نگاه میکنه و میگه: “نه؟” و بعد گورکوس، با حالت شرمنده و ناامید، جلو میره، به پشت روی زمین دراز میکشه و شروع میکنه به غلت زدن تا خون رو جذب کنه. بعد نیک به سوپرمن نگاه میکنه و میگه: “فردا میبینمت.” و بعد اونها از اونجا میرن.»
به گفته گان، این صحنه حتی به مرحلهی نمایش آزمایشی هم نرسید چون بهوضوح مرزها را بیش از حد جابهجا کرده بود. و باید گفت این تصمیم درستی بود.
توازن شکنندهی تاریکی و طنز
نسخهی جیمز گان از سوپرمن تفاوتهای مهمی با نسخههای قبلی دارد؛ بهویژه در تصویر کردن او بهعنوان قهرمانی شیرین، سادهدل، و تا حدی سردرگم. هرچند فیلم لحظاتی تاریک دارد، اما پرداخت گرافیکی و بیشازحد خشن صحنهی قتل مالک ضرورتی نداشت. خود لحظه، حتی در نسخهی نهایی، آنقدر تکاندهنده هست که نیازی به نمایش جزئیات شوکهکنندهتر نداشته باشد.
گان با حذف این صحنه، مرز میان سرگرمی و سیاهی را بهدرستی حفظ کرد — توازنی که برای موفقیت فیلمهای ابرقهرمانی امروز، بیش از هر زمان دیگری ضروریست.