پس از سه تلاش (از جمله یک فیلم منتشرنشده)، سرانجام فیلمی از خانواده اول دنیای کمیک مارول داریم که واقعاً جواب میدهد. چهار شگفتانگیز: نخستین گامها فیلمی است که جهانی بهتر را – در همه زمینهها – به واسطه وجود قهرمانان به تصویر میکشد؛ فیلمی سرگرمکننده و امیدوارانه با طراحی صحنهای بینقص و چشمنواز که شایسته دریافت جوایز است و با زیباییشناسی آیندهگرایانه-نوستالژیک خود، از هر فیلم ابرقهرمانی دیگری در دهه گذشته متمایز میشود.
دلیل موفقیت فیلم در این است که شخصیتهای اصلیاش پیوند خانوادگی خود را بهخوبی به نمایش میگذارند و جایگاهشان را بهعنوان بزرگترین (و شاید تنها) قهرمانان زمین تثبیت میکنند. حتی وقتی که نام گالاکتوس (با بازی رالف اینسون) برای اولینبار مطرح میشود، فیلم موفق میشود از این شرور عظیمالجثه فراتر از اندازه واقعیاش بهره بگیرد تا پرسشهایی عمیق درباره نقش ابرقهرمانان در جامعه و میزان مسئولیت آنها در قبال مردم عادی مطرح کند. تماشای کشمکش خانواده با این پرسش که آیا باید نجات خانواده کوچک خود را به نجات زمین ترجیح دهند یا نه، احساسی و درگیرکننده است.
اما بعد از آن، همه چیز فرو میپاشد. فیلم در پرده سومش، بهویژه در لحظهای که رید ریچاردز (با بازی پدرو پاسکال) – که supposedly باهوشترین انسان روی زمین است – از “طرح بزرگش” برای نجات دنیا از گالاکتوس پردهبرداری میکند، عملاً از هم میپاشد. نهتنها این نقشه غیرمنطقی و مضحک است و با شکستی عظیم به سرانجام میرسد، بلکه اساساً همان داستان یک قسمت از سریال باب اسفنجی شلوارمکعبی است!
پاتریک استار اول این نقشه را داشت، نه رید ریچاردز
فیلم چهار شگفتانگیز: نخستین گامها زمان زیادی صرف میکند تا مخاطب را قانع کند که رید ریچاردز باهوشترین انسان زنده است؛ کسی که فناوریهایی خیرهکننده به جهان عرضه کرده و تنها فردی است که میتواند گالاکتوس را شکست دهد. تصور میکنیم نقشههای او پیچیده، مبتکرانه و خردمندانه خواهد بود.
اما آنچه میبینیم، چیز دیگری است: رید پیشنهاد میدهد برای نجات زمین از گالاکتوس، «بهمعنای واقعی کلمه» زمین را به جای دیگری تلپورت کنیم. بله، درست شنیدید. این دقیقاً همان نقشهای است که پاتریک استار (با صداپیشگی بیل فاگرباکه) در قسمت «سندی، باب اسفنجی و کرم» ارائه میدهد، جایی که شهر بیکینی باتم مورد حمله یک کرم غولپیکر آلاسکایی قرار گرفته و پاتریک پیشنهاد میدهد که کل شهر را «برداریم و بگذاریم جایی دیگر»!
البته، این طرح منجر به یک مونتاژ جذاب میشود که طی آن تمام جهان متحد میشوند تا برجهای عظیمی بسازند برای انجام عملیات تلپورت زمین؛ صحنهای انگیزشی که یادآور مونتاژ معروف فیلم مریخی (The Martian) است. با این حال، این نکته از مسخره بودن نقشه چیزی کم نمیکند. و بدتر از آن، رید در ادامه نقشهای حتی احمقانهتر ارائه میدهد: اینکه گالاکتوس را با یک تله مثلثیشکل گول بزنند تا وارد آن شود و سپس او را به جایی دیگر تلپورت کنند.
این ایده شباهت عجیبی دارد به فیلم علمی-تخیلی چینی زمین سرگردان (The Wandering Earth) که در آن مردم جهان موشکهای غولپیکری میسازند تا زمین را از منظومه شمسی خارج کنند و از انفجار خورشید نجات دهند. هرچند بار هم که کسی پیشنهاد بدهد یک مکان عظیم را «فیزیکی جابجا کنیم»، باز هم ایدهای مضحک به نظر خواهد رسید.
حالا فقط مانده که در فیلم بعدی چهار شگفتانگیز یک اجرای گروه موسیقی در یک مسابقه ورزشی شبیه به سوپربول ببینیم، درست مثل قسمت «Band Geeks» از باب اسفنجی. میشود لطفاً این را هم بسازید؟