نقد و بررسی

نقد و بررسی «آواتار: آتش و خاکستر»| حماسه علمی‌ تخیلی جیمز کامرون

در ۱۶ سال گذشته، یک پرسش مدام در ذهن مخاطبان و منتقدان سینما تکرار شده است: «آواتار» دقیقاً چیست؟
برخی با بی‌حوصلگی از «تأثیر فرهنگی» این مجموعه حرف زده‌اند، در حالی‌ که عده‌ای دیگر از زاویه‌هایی جدی‌تر و جذاب‌تر به آن نگاه کرده‌اند.

آیا «آواتار» صرفاً پروژه‌ای شخصی از جیمز کامرون است؟ یا نسخه‌ای دیگر از اسطوره «منجی سفیدپوست» (مانند تل‌ماسه یا با گرگ‌ها می‌رقصد) با بیگانگانی آبی‌رنگ و گربه‌سان؟ یا شاید یک نمایش فنی پرزرق‌وبرق که موج تازه‌ای از سینمای سه‌بعدی را راه انداخت و هم‌زمان، گذار از نگاتیو به نمایش دیجیتال را تثبیت کرد؟

پاسخ این پرسش‌ها با اکران «راه آب» در سال ۲۰۲۲ شفاف‌تر شد؛ فیلمی که به‌شکل جدی‌تری بر مضمون حفاظت از طبیعت تأکید می‌کرد و مفاهیم عمیق‌تری از علمی‌–تخیلی را در دل جهان «آواتار» می‌گنجاند. داستانی که زمانی درباره یک تفنگدار انسانی به نام جیک سالی (با بازی سم ورثینگتون) بود که عملاً گونه‌اش را تغییر می‌داد و از طریق یک بدن آواتاریِ شبیه‌سازی‌شده به ناوی تبدیل می‌شد، حالا گسترش پیدا کرده بود: خانواده ناوی او، و حتی دخترخوانده‌اش که نوعی بازتجسد بی‌نقص از مربی انسانی قدیمی‌اش است (هر دو با بازی سیگورنی ویور). و این فقط نوک کوه یخ است.

به بیان ساده، «آواتار» از هر نظر ممکن، اثری غرق‌کننده است. تلاش برای تقلیل دادن آن، بیشتر شبیه یک واکنش دفاعی است تا نقدی سطحی؛ چون حجم و ابعادش فراتر از چیزی است که بتوان یک‌جا هضم کرد. خود من در بیش از یک دهه گذشته نسبت به این فیلم‌ها بدبین بودم، اما کم‌کم و قدم‌به‌قدم، به کامرون و این حماسه عظیمش ایمان آوردم. و حالا «آواتار: آتش و خاکستر» مرا کاملاً به یک باورمند تبدیل کرده است.

Review of Avatar Fire and Ashes 2

این فیلم نه‌تنها به اندازه قسمت‌های قبلی (و حتی بیشتر) خیره‌کننده و مملو از اکشن و شکوه بصری است، بلکه از نظر مفهومی جذاب‌ترین و از نظر احساسی عریان‌ترین بخش این سه‌گانه به حساب می‌آید. اگر بخواهیم صریح بگوییم، این بهترین «آواتار» تا امروز است.


«آتش و خاکستر» شبیه چند فیلم در قالب یک اثر واحد است (و این نکته مثبتی است)

شکی نیست که «آتش و خاکستر» اثری کاملاً تجمیعی است؛ حاصل انباشت بهترین عناصر دو فیلم قبلی، در حالی که جهان داستان، روایت و شخصیت‌ها همچنان در حال گسترش و تکامل هستند.

داستان فیلم دقیقاً از پایان «راه آب» ادامه پیدا می‌کند. خانواده سالی و مایلز کواریچ که حالا به ناوی تبدیل شده (با بازی استیون لنگ)، هر کدام به گوشه‌ای عقب‌نشینی می‌کنند تا زخم‌های خود را التیام ببخشند. سالی‌ها به این نتیجه می‌رسند که اسپایدر (جک چمپیون)، پسر انسانی و جداافتاده کواریچ، بهتر است در کنار هم‌نوعان خودش زندگی کند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند او را با کمک بادگردها (Windtraders) به یک اردوگاه انسانیِ دوست منتقل کنند.

اما در مسیر، کاروان آن‌ها مورد حمله قبیله مانگکوان از ناوی‌ها قرار می‌گیرد؛ قبیله‌ای به رهبری وارنگ (اونا چاپلین). خانواده در سراسر پاندورا پراکنده می‌شوند و از این‌جا، فیلم وارد سفری گسترده در پهنه سیاره می‌شود. در طول ۱۹۷ دقیقه زمان فیلم، آن‌قدر صحنه‌های عظیم، خرده‌داستان‌ها و نبردهای متنوع وجود دارد که «آتش و خاکستر» واقعاً شبیه چند فیلم جداگانه در قالب یک اثر واحد به نظر می‌رسد.

Review of Avatar Fire and Ashes 3

خوشبختانه، هر بخش از بخش قبلی جذاب‌تر است. اگرچه مقیاس حماسی فیلم ممکن است خسته‌کننده به نظر برسد، اما این خستگی از جنس نفس‌بُر بودن است، نه ملال‌آور بودن.


«آتش و خاکستر» سرشار از تخیل است

درست است که این فیلم جهش زمانی بزرگی نسبت به «راه آب» ندارد و حتی در ابتدا قرار بود بخشی از همان فیلم باشد. با این حال، «آتش و خاکستر» کاملاً هویت مستقل خود را دارد و هرگز شبیه یک پرده دوم کش‌آمده از فیلم قبلی احساس نمی‌شود.

بله، همپوشانی‌هایی وجود دارد: تولکان‌ها (موجودات عظیم شبیه نهنگ) و قبیله متکایینا هنوز نقش پررنگی دارند، و نبرد نهایی میان نیروهای RDA و قبایل ناوی در لحظاتی آشنا به نظر می‌رسد. اما فیلم آن‌قدر مملو از مفاهیم، موجودات و فرهنگ‌های تازه است که هر ادعایی درباره تکرار، بیشتر شبیه خرده‌گیری وسواس‌گونه است.

برخی لحظات فیلم آن‌قدر بدیع‌اند که احساس می‌کنید مشابهشان را هرگز در سینما ندیده‌اید؛ دستاوردی چشمگیر در دورانی که سینما غرق در IPها و نوستالژی است.

فراتر از مفاهیم سنگین علمی‌–تخیلی و متافیزیکی، فیلم بی‌پروا به جنبه‌های عجیب‌تر دنیای «آواتار» هم سر می‌زند: از تبعیض میان‌گونه‌ای گرفته تا دستکاری رسانه‌ها، سفرهای روان‌گردان و موضوعات دیگر. این‌که فیلمی با چنین مقیاس عظیمی بتواند این‌همه موضوع متفاوت را تاب بیاورد، به‌تنهایی تحسین‌برانگیز است.

Review of Avatar Fire and Ashes 4

البته این حجم تصویر و ایده ممکن است برای برخی مخاطبان به یک سیلاب بصری تبدیل شود، اما فیلم‌برداری راسل کارپنتر کمک بزرگی می‌کند. او و کامرون به‌خوبی می‌دانند چه زمانی افسار نمایش را رها کنند و چه زمانی فضا را آرام‌تر کنند.


بهترین بازی‌ها در میان تمام فیلم‌های «آواتار»

گفتن این‌که «آتش و خاکستر» در بخش اکشن موفق است، دست‌کم گرفتن آن است. یکی از صحنه‌های بزرگ فیلم با حضور بادگردها، ترکیبی است از Master & Commander، دزدان دریایی کارائیب و مکس دیوانه: جاده خشم — و این صحنه در همان پرده اول رخ می‌دهد. از آن‌جا به بعد، فیلم هر لحظه جسورانه‌تر و عظیم‌تر می‌شود.

مثلاً در میانه فیلم، صحنه‌ای وجود دارد که انگار کارخانه فولاد پایان «ترمیناتور ۲» به یک شهر سایبرپانکی در سبک «بلید رانر» گسترش پیدا کرده است.

«آتش و خاکستر» ضیافتی تمام‌عیار برای چشم و گوش است و اگر کسی به دنبال یک بلاک‌باستر کوبنده برای پایان سال ۲۰۲۵ باشد، ناامید نخواهد شد.

اما گنج واقعی فیلم، تمرکز بسیار بیشتر آن بر گروه شخصیت‌هاست. اگرچه دو فیلم قبلی هم فاقد عمق احساسی نبودند، در آن‌ها حادثه و درام بیش از حد به هم چسبیده بودند. این‌جا اما شخصیت‌ها زمان دارند؛ زمان برای نفس کشیدن، برای تعامل، و برای شکل دادن روابط.

از رقص پیچیده و مسموم اغواگری میان کواریچ و وارنگ گرفته تا شکاف اخلاقی و فکری رو‌به‌گسترش میان جیک و نیتیری (زوئی سالدانا)، عمقی در فیلم وجود دارد که تمام جنبه‌های دیگر آن را غنی‌تر می‌کند. در بخش عمده‌ای از فیلم، کاملاً فراموش کردم که با جلوه‌های ویژه طرف هستم. آن‌قدر درگیر آدم‌ها و دنیایشان شدم که آن دنیا، دنیای من شد.

Review of Avatar Fire and Ashes 5

برای یک فیلم علمی‌تخیلی، ستایشی بالاتر از این وجود ندارد.

«آواتار: آتش و خاکستر» پیروزی باشکوه سینمای ژانر است؛ اثبات این‌که علمی‌تخیلی و اکشن می‌توانند هم‌زمان جسورانه، سرمستانه و عمیقاً هیجان‌انگیز باشند.
در این نقطه، فقط یک حس باقی می‌ماند: بی‌صبرانه منتظر بازگشت دوباره به پاندورا هستم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا