نقد و بررسی

نقد قسمت نهم «بامداد خمار»: قهوه قجری سرد و شخصیت‌های جامانده از رمان

قسمت نهم سریال «بامداد خمار» در حالی پخش شد که یکی از مهم‌ترین سکانس‌های اقتباسی از رمان، یعنی «قهوه قجری»، نه تنها نتوانست به نقطه قوت سریال تبدیل شود، بلکه به پاشنه آشیل آن بدل گشت.

در این قسمت، تقابل بین اصلان و منصور بر سر عشق محبوبه به اوج خود می‌رسد و اصلان با دعوت منصور به رسم سنتی قهوه قجری، تلاش می‌کند او را از میدان به در کند. اما اجرای این سکانس، به دلیل کارگردانی و تدوین نه‌چندان قوی، نتوانسته است آن‌طور که باید استرس و هیجان را به مخاطب منتقل کند.

ضعف در اجرا، خدشه در اقتباس

«قهوه قجری» در رمان «بامداد خمار» نمادی از سنت‌های خرافی و قدرت‌طلبی مردانه است. در سریال، این سکانس می‌توانست فرصتی برای نمایش تقابل بین سنت و مدرنیته و همچنین عمق بخشیدن به شخصیت اصلان باشد. اما متأسفانه، کات‌های اشتباه، تدوین نامناسب، بازی‌های نه‌چندان باورپذیر و عدم آگاهی مخاطب از نقشه دقیق اصلان، باعث شده‌اند که این سکانس به یک صحنه نمایشی و بی‌اثر تبدیل شود.

محبوبه، قربانی اقتباس نادقیق

یکی دیگر از نقاط ضعف اساسی سریال، شخصیت‌پردازی محبوبه است. در رمان «بامداد خمار»، محبوبه دختری سرکش، عاشق‌پیشه و پرشور است که در برابر سنت‌های دست‌وپاگیر خانواده خود می‌ایستد و برای عشقش مبارزه می‌کند. اما در سریال، محبوبه به شخصیتی منفعل و ترسو تبدیل شده است که جرئت ابراز عشق و علاقه خود را ندارد و به راحتی تسلیم خواسته‌های خانواده می‌شود.

این تغییر در شخصیت‌پردازی، نه تنها به باورپذیری داستان لطمه می‌زند، بلکه این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که چگونه این محبوبه منفعل و وابسته، در نهایت می‌تواند در برابر خانواده خود بایستد و با رحیم ازدواج کند؟

کور سوی امید در پیرنگ‌های فرعی

با وجود ضعف‌های ذکر شده، قسمت نهم «بامداد خمار» خالی از نکات مثبت نیست. اضافه شدن همسر دوم بصیرالملک، با بازی لیندا کیانی، به داستان، باعث شده است که شخصیت بصیرالملک پیچیده‌تر و خاکستری‌تر شود. این پیرنگ فرعی، با ایجاد تعلیق و افزودن لایه‌های جدید به داستان، به ریتم کند سریال کمک می‌کند و از یکنواختی آن می‌کاهد. سکانس مربوط به نامه‌ نوشتن بصیرالملک برای عصمت و ملاقات با او، از جمله لحظات جذاب و دیدنی قسمت نهم هستند.

روایتی پرجزئیات، اما کم‌رمق

به طور کلی، سریال «بامداد خمار» با تکیه بر تصویرسازی‌های زیبا و نوستالژیک و پرداختن به جزئیات تاریخی، توانسته است فضایی جذاب و دیدنی خلق کند. اما ریتم بسیار کند داستان، باعث می‌شود که در هر قسمت، مخاطب با دست خالی از پای تماشای سریال بلند شود.

هنوز پس از گذشت نه قسمت، قصه عشق محبوبه و رحیم به نقطه اوج خود نرسیده است و مخاطب اطلاعات چندانی از شخصیت رحیم به دست نمی‌آورد. تقابل بین اصلان و منصور نیز، از آن‌جایی که بیننده می‌داند هیچ‌کدام از آن‌ها به وصال با محبوبه نمی‌رسد، جذابیت چندانی ندارد.

در مجموع، قسمت نهم «بامداد خمار» با وجود پتانسیل‌های فراوان، نتوانسته است به یک قسمت قوی و به‌یادماندنی تبدیل شود. ضعف در شخصیت‌پردازی، پرداخت نه‌چندان قوی سکانس‌های کلیدی و ریتم کند داستان، از جمله عواملی هستند که باعث شده‌اند این سریال نتواند به جایگاه واقعی خود در میان مخاطبان دست یابد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا