
اقتباس از رمانهای تاریخی و پرمخاطب، نظیر «سووشون» اثر سیمین دانشور، همواره به دلیل جذابیت ذاتی سوژه و استقبال تضمینشده مخاطب، یکی از کمریسکترین و در عین حال جذابترین انتخابها برای ساخت سریال است. با این حال، انتقال یک اثر ادبی به زبان سینما و تصویر مستلزم آن است که داستان در وهله اول قابلیت بصری شدن داشته باشد و روایتی متناسب با مدیوم تصویری اتخاذ شود.
بسیاری از شاهکارهای ادبی که بر افکار و احساسات درونی شخصیتها تکیه دارند (مانند آثار داستایوفسکی)، هنگام اقتباس سینمایی به دلیل دشواری تصویرسازی ذهنیات، خروجی جذابی نخواهند داشت.
۱. موفقیت در انتقال حس و حال محیطی
یکی از ویژگیهای بارز رمان «سووشون»، توصیف جزئینگرانه صحنهها و اتفاقات روزمره زندگی زری است. سریال به کارگردانی نرگس آبیار، در بخش طراحی صحنه، لباس و فضاسازی توانسته است حس و حال رمان را به خوبی منتقل کرده و شیراز دهه ۲۰ خورشیدی را با دقت تاریخی احیا نماید.
- طراحی دقیق محیطهای تاریخی، خانهها، فضاهای شهری و صحنههایی نظیر عروسی دختر حاکم، دیوانهخانه و خانه یوسف، تصاویر ذهنی مخاطب هنگام مطالعه رمان را پس از چهار دهه، بر صفحه نمایش زنده کرده و تجربهای خوشایند فراهم میآورد.
- بازی قابل قبول بهنوش طباطبایی در نقش زری، با تمرکز بر انتقال کشمکشهای درونی، نگاههای نگران و نمایش ظرافت و هوشمندی این شخصیت، توانسته است تصویری قابل باور و نزدیک به زن اصیل و مقاوم ایرانی مد نظر سیمین دانشور ارائه دهد.
۲. چالشهای افراط در اقتباس وفادارانه (اقتباس لفظ به لفظ)
هرچند اقتباس وفادارانه معمولاً ریسک کمتری دارد و برای مخاطبی که رمان را خوانده، دلنشین است، اما افراط در این وفاداری و تبدیل متن به تصویر به صورت لفظ به لفظ، نه تنها یک مزیت، بلکه در بسیاری موارد نقطه ضعف محسوب میشود. به تعبیر مسعود کیمیایی: «فیلمساز مستخدم نویسنده نیست.»
اقتباس موفق نیازمند آن است که:
- بر رویدادهای محیطی و دیالوگها (و نه صرفاً افکار درونی) تأکید کند.
- ساختار روایی و ریتم آن قابلیت بازسازی در مدیوم تصویری را داشته باشد.
سریال «سووشون» در پی انتقال کامل احساسات قید شده در رمان، به دام اقتباس مفرط افتاده است. عواملی که به کند شدن ریتم روایت و دلسردی بیننده منجر شدهاند، عبارتند از:
- فلشبکهای مکرر به گذشته زری.
- پردازش بیش از حد به جزئیات کماهمیت در پیشبرد داستان.
- استفاده از نریشنهای (روایتهای صوتی) متعدد که ریتم داستان را مختل میکند.
- انتخاب روش فیلمبرداری نامناسب (دوربین روی دست) و ضبط سکانسهای طولانی با دوربین لرزان که به روح اثر ضربه زده است.
نتیجهگیری
اقتباس وفادارانه، در صورتی که ساختار رمان برای مدیوم سینما و تلویزیون مناسب نباشد، میتواند به بزرگترین بیوفایی به اثر ادبی تبدیل شود. در «سووشون»، تلاش برای تصویرسازی جزء به جزء متن اصلی، با وجود موفقیت در فضاسازی و طراحی صحنه، به دلیل آسیب به ریتم و انتخاب نادرست شیوه فیلمبرداری، ضربهای جدی به روایت تصویری زده است.
 
					


