دانستنی

«بامداد خمار»؛ از رمانی جنجالی تا سریالی پربیننده به کارگردانی نرگس آبیار

رمان «بامداد خمار» اثر فتانه حاج‌سیدجوادی (پروین) نخستین بار در سال ۱۳۷۴ منتشر شد و با فروش بیش از ۳۰۰ هزار نسخه طی یک دهه، به یکی از پرفروش‌ترین و پرخواننده‌ترین آثار داستانی معاصر فارسی بدل شد. نویسنده نام اثر را از بیتی از سعدی الهام گرفته بود:

«به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی
شب شراب نیرزد به بامداد خمار»

Review of the popular TV series Bamdad Khmar 1

اکنون، پس از گذشت نزدیک به سه دهه از انتشار این رمان، نرگس آبیار ــ فیلم‌ساز شناخته‌شده‌ای که پیش‌تر با آثاری چون شیار ۱۴۳ و شبی که ماه کامل شد در سینمای اجتماعی ایران درخشیده است ــ با اقتباس از این داستان، روایت تازه‌ای را برای مخاطبان تلویزیونی و پلتفرم‌های نمایش خانگی خلق کرده است.


اقتباس ادبی در سینمای ایران؛ سنتی فراموش‌شده

در حالی که بسیاری از شاهکارهای سینمای جهان ریشه در ادبیات دارند، اقتباس از آثار داستانی در سینمای ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با وجود پیشینه موفق کارگردانانی چون داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی در این زمینه، سال‌هاست که این مسیر مهجور مانده است.
«بامداد خمار» فرصتی دوباره برای احیای سنت اقتباس ادبی در سینما و تلویزیون ایران به شمار می‌رود و نشان می‌دهد که ادبیات فارسی همچنان ظرفیت بالایی برای خلق آثار دراماتیک دارد.


نرگس آبیار؛ نویسنده‌ای با دوربین در دست

آبیار با سابقه نویسندگی و مستندسازی، نگاهی تحلیل‌گرانه و جامعه‌شناختی به سوژه‌های خود دارد. ترکیب تعهد اجتماعی، نگاه زنانه و جسارت روایی در کارنامه او باعث شده تا اقتباس از «بامداد خمار» فراتر از یک بازآفرینی ساده باشد و به اثری با امضای شخصی و سینمایی تبدیل شود.

Review of the popular TV series Bamdad Khmar 2


قوت‌های سریال: فضا، درام و روان‌کاوی زنانه

طراحی صحنه و لباس در سریال از استاندارد بالایی برخوردار است و فضای تاریخی اثر به‌ویژه در نمایش خانه‌ها و زندگی شهری در اواخر قاجار و دهه شصت شمسی به‌خوبی بازسازی شده است.
در بُعد داستانی، سریال توانسته است عشق زنانه محبوبه را با تمام شور، شیدایی و کشمکش‌های درونی به تصویر بکشد. نمایش «تنانگی عشق» با وجود گاه‌اغراق‌هایی در برخی نماها، روایتی قابل‌باور از عشق، اختلاف طبقاتی و کشمکش میان دل و منطق ارائه می‌دهد.

موضوع عشق میان دو طبقه متفاوت از دیرباز یکی از جذاب‌ترین الگوهای دراماتیک در سینما بوده است؛ از آثار کلاسیک هند گرفته تا فیلم‌های فارسی پیش از انقلاب. سریال «بامداد خمار» نیز از همین الگو بهره می‌گیرد و آن را با لایه‌هایی از لجبازی عاشقانه و روان‌کاوی شخصیت‌ها غنا می‌بخشد.

از نظر ساختار، سریال از پیرنگی کلاسیک و منسجم برخوردار است. نرگس آبیار بدون افزودن داستانک‌های فرعی یا کش‌دادن بی‌مورد روایت، بر محور اصلی ــ عشق محبوبه و رحیم ــ متمرکز مانده است. کاربرد رنگ، نور و صدا نیز در خدمت روایت قرار گرفته و ریتم اثر را یک‌دست و چشم‌نواز کرده است.


نگاهی روان‌کاوانه به احساسات زنانه

یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های سریال، واگویه‌های درونی و تضادهای احساسی محبوبه است. نرگس آبیار با شناخت دقیق از جهان ذهنی زنان، احساساتی چون عشق، ترس، خشم و حسادت را در قالبی تصویری و باورپذیر بازآفرینی کرده است.
صحنه‌ای که محبوبه با برداشتن پیچه از چهره، رحیم را مسحور خود می‌کند، یکی از لحظات درخشان کارگردانی است که به‌خوبی از زاویه دید یک زن روایت می‌شود.

از منظر تکنیکی، سکانس‌های تدوین موازی (به‌ویژه گفت‌وگوهای محبوبه با خجسته و بصیرالملک با خواهر کشور) نشان‌دهنده تسلط فنی آبیار و توانایی او در روایت سینمایی چندلایه است.


نقاط ضعف: اغراق در بازی‌ها و انتخاب ناهماهنگ بازیگران

در کنار نقاط قوت، برخی کاستی‌ها نیز در سریال دیده می‌شود. بازی اغراق‌آمیز مرجانه گلچین در نقش دایه و بهنوش بختیاری در نقش دده، گاه به فضای کاریکاتوری نزدیک می‌شود و از واقع‌گرایی اثر می‌کاهد.
همچنین علی مصفا در نقش بصیرالملک، به‌عنوان پدر محبوبه، انتخاب چندان مناسبی به نظر نمی‌رسد. آرامش ذاتی و لحن روشنفکرانه او با شخصیت پدر مقتدر و پدرسالار رمان تفاوت دارد و در نتیجه، صحنه‌های خشم و اقتدار چندان باورپذیر از کار درنیامده است.

در بخش گفت‌وگوها نیز، برخی دیالوگ‌های میان دختران جوان، بیش از اندازه احساساتی و سطحی به نظر می‌رسند.


جمع‌بندی: بازگشت به عشق کلاسیک در روزگار مدرن

در مجموع، سریال «بامداد خمار» اثری خوش‌ساخت، تماشایی و اصیل است که با وجود کاستی‌های جزئی در بازیگری و فیلمنامه، توانسته است روح رمان را حفظ کند و آن را در قالبی تصویری زنده نماید.

در روزگاری که اغلب تولیدات نمایشی، روابط پرتنش، بیمارگونه و گسسته میان زن و مرد را به نام عشق نمایش می‌دهند، آبیار با این سریال یادآور عاشقی‌های نجیب و احساسی نسل‌های گذشته است. این نوع روایت‌ها می‌توانند تلطیف‌کننده روح مخاطب باشند و یادآور این حقیقت که حتی در روزگار دیجیتال، عشق انسانی هنوز ارزش روایت دارد.

«بامداد خمار» در روایت آبیار نه‌تنها احیای یک رمان محبوب، بلکه احیای سنت اقتباس ادبی در سینما و تلویزیون ایران است؛ گامی مهم در جهت بازگشت به ریشه‌های فرهنگی و تقویت درام اصیل ایرانی.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا