شخصیتهای «چهار شگفتانگیز» همیشه در قالب کمیک و در صفحات «بزرگترین مجله کمیک دنیا» — آنطور که استن لی روی جلدها مینوشت — کاملاً معنادار و موفق بودند. اما در سینما، شرایط کمی متفاوت است. دلیل آن هم این است که تاریخچهی ابرقهرمانها در فیلم با مسیرشان در کمیک فرق دارد. از همان ابتدا، فیلمهای کمیکبوکی روی قهرمانان منفرد تمرکز داشتند. تا اینکه در سال ۲۰۰۰ فیلم «افراد ایکس» (X-Men) مسیر جدیدی باز کرد: گروهی از قهرمانها در قالب یک تیم. فرمولی که به نوعی از فیلمهای گروهی کلاسیکی چون The Dirty Dozen الهام گرفته بود و در نهایت به آثاری چون The Avengers انجامید.
اما «چهار شگفتانگیز» با هدفی متفاوت خلق شده بودند. آنها پاسخ مارول به روند محبوب آن زمان در سینما و تلویزیون بودند: خانوادههای ماجراجو و بههمپیوستهای مثل Swiss Family Robinson، Lost in Space، The Munsters و The Partridge Family. این خانواده واقعی — نه صرفاً یک خانوادهی یافتهشده مثل گروه نگهبانان کهکشان — شکل دیگری از پویایی تیمی را ارائه میداد.
با اینکه اعضای این گروه تفاوتهایی با هم دارند، اما مثل انتقامجویان یا نگهبانان کهکشان، آشوبزده یا پرتنش نیستند. این ثبات خانوادگی باعث شده برخی از شخصیتها، بهویژه در فیلم جدید “The Fantastic Four: First Steps” کمی گمشده و محو به نظر برسند. در حالی که «رید ریچاردز» (با بازی پدرو پاسکال) و «سو استورم» (ونسا کربی) بهوضوح نقش پدر و مادر این خانواده را ایفا میکنند، جایگاه «بن گریم» (ایبن ماس-بچراخ) و «جانی استورم» (جوزف کوین) خیلی مشخص نیست.
در فیلم، جانی از بن بهعنوان «عمو» یاد میکند — که با شخصیت درونگرا و مهربان بن هماهنگ است. جالب آنکه خودش هم خود را «عمو» خطاب میکند، با اینکه در واقع برادر سو و باجناق رید است. علاقهاش به غلات صبحانه هم او را بیشتر شبیه یک بزرگسال کودکصفت نشان میدهد تا یک برادر بالغ. پیش از این، جانی استورم با چارچوبی سنتیتر و تعریفشدهتر ارائه شده بود — همان چیزی که کوین و کوین فایگی سعی کردهاند از آن فاصله بگیرند. اما نتیجه این شده که جانی در «First Steps» شخصیت نامشخصی دارد، و جوزف کوین — با اینکه بازیگر بسیار توانمندی است — در این نقش، نامناسب به نظر میرسد.
جانی کوین؛ شخصیتی نصفهنیمه و ناتمام
در «First Steps» نقش جانی کاملاً مشخص است: او قرار است عنصر طنز و طناز گروه باشد، همانطور که همیشه مشعل انسانی در نسخههای مختلف چنین نقشی داشته. روی کاغذ، جوزف کوین انتخابی عالی برای این نقش است. او در فصل چهارم «چیزهای عجیب» (Stranger Things) و فیلم «یک مکان ساکت: روز اول» نقش جوانان آسیبپذیر و حساس را بسیار تأثیرگذار بازی کرد. در «جنگاور» نقش سربازی دوران جنگ عراق را ایفا کرد و در فیلم «گلادیاتور ۲» امپراتور گتا را با الهام از آیکونهای پانکراک به تصویر کشید.
شخصیت جانی در گذشته مردی زنباره، مغرور، تندمزاج و در عین حال قهرمانی اخلاقمدار بوده. اما کوین ترجیح داده این کلیشهها را کنار بگذارد. او گفته که نمیخواسته جانی را به عنوان یک «پلیبوی جوان» نشان دهد چون از نظرش چنین شخصیتی در دنیای امروز چندان جذاب نیست. او تلاش کرده جانی را انسانی مهربانتر و کمتر بیتفاوت نسبت به احساسات دیگران تصویر کند. گرچه این نگاه قابل احترام است، اما در نهایت باعث شده جانی نه آن شخصیت سابق باشد و نه چیز جایگزین مشخصی.
مشکل بزرگتر در رابطهی جانی با رید دیده میشود. او دائماً به رید طعنه میزند و سعی دارد با حل معمای زبان «سیلور سرفر» (با بازی جولیا گارنر) خودش را اثبات کند — کاری که موفق هم انجام میدهد. اما واکنش رید به طعنهها و شوخیهای جانی سرد و بیاهمیت است. در یکی از صحنهها، جانی به شوخی میگوید که حرفهای بدی که دربارهاش گفته را پس میگیرد، اما نه خود جانی آنقدر تند است و نه رید آنقدر بیتاب که لحظهای بامزه شکل بگیرد. اگر این صحنه را با شوخیهای مشابه در فیلمی مثل Ghostbusters مقایسه کنید، متوجه میشوید که آنچه برای یک لحظه طنز موفق نیاز است — تضاد و لبه — در این فیلم وجود ندارد.
اشارهی پنهان فیلم به آیرونمن، به ضرر جانی تمام میشود
یکی از چالشهای اصلی در مارول این است که بیشتر شخصیتهای اصلیاش توسط استن لی خلق شدهاند و از نظر شخصیتپردازی، اشتراکات زیادی با هم دارند. طبیعی است که بازیگر بخواهد نسخهای متفاوت ارائه دهد. اما این تفاوت باید بهجای حذف ویژگیهای آشنا، با عناصر جدید پر شود.
در فیلم «First Steps»، این مشکل در پایان بیشتر خود را نشان میدهد؛ جایی که جانی تصمیم به فداکاری میگیرد — کاری که بهشدت یادآور فداکاری آیرونمن در پایان فیلم اول Avengers است. پس از آنکه اعضای FF پرتالی باز میکنند تا گالاکتوس (با بازی رالف اینِسون) را به نقطهای دیگر در فضا-زمان بفرستند، گالاکتوس بازمیگردد و هیچکس نمیتواند جلویش را بگیرد. جانی تصمیم میگیرد خود را همراه با او از درگاه عبور دهد. هرچند سیلور سرفر نهایتاً جای او را میگیرد و خودش را فدا میکند، اما مقایسه اجتنابناپذیر است.
تفاوت آنجاست که آیرونمن سفری از خودخواهی به ایثار را طی کرده بود. اما جانی از همان ابتدا آدم خوبیست و تغییر یا رشد خاصی ندارد. در نتیجه، لحظهای که باید اوج احساسات باشد، کمتر اثرگذار از آب درمیآید.
نتیجهگیری: جانی هنوز کامل نشده